تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۸۷ ساعت ۱۹:۱۰
۰
کد مطلب : ۴۷۴۷
:: گزارش تصویری ::

محرم در بندرعباس آيين عزاداري همه اقوام ايراني است

به گزارش خیمه، شب‌هاي محرم و به‌ويژه دهه اول آن، از غرب بندرعباس و سه‌راه جهانبار که عبور مي‌کني صداي سنج و دمام بوشهري‌ها به گوش مي‌رسد.

بيش از دو هزار نفر از بوشهري‌هاي مقيم بندرعباس در اين شب‌ها خود را به هيات محبان سيدالشهداء(ع) مي‌رسانند که حاج يدالله عمراني ازسال 1381 بنيانگذار و باني آن بوده و حالا فرزندان وي به همراه ساير بوشهري‌ها هيات را مي‌گردانند.

ضرباهنگ تند سنج و دمام معروف بوشهري که تمام مي شود، نوحه‌خوان جوان، سيدحسام رضواني عزاداران را در دايره‌اي گردهم مي‌آورد تا با حرکت منظم پا و سينه‌زني خاص پاسخ نوحه‌هاي او را بدهند.

نوحه‌خوان جوان به ياد مرحوم بخشو و به عشق امام حسين(ع ) مي‌خواند: «شيعيان شد محرم» و جمعيت به دنبال آن دم مي‌گيرد و سينه مي‌زند و همچنان نوحه‌خوان جوان ادامه مي‌دهد: «اي شيعه مگر قتل شه کرب‌وبلا شد» و جمعيتي که ديگر خود را در آن جمع مهاجر و غريب نمي‌دانند يکصدا پاسخ مي‌دهند: «يا ماه عزا شد» و اين چنين، يکي از زيباترين جلوه‌هاي عزاداري آييني تا پاسي از شب ادامه مي‌يابد.»

کمي آن سوتر در محله ششصد دستگاه بندرعباس، جمعيت سياهپوش خوزستاني‌هاي مقيم بندرعباس را مي‌توان ديد که در عزاي امام شهيدشان در حسينيه‌اي جمع شدند تا بگويند حتي غربت نيز نمي‌تواند آنها را از داغ مظلوميت امام حسين(ع) و ياران باوفايش غافل کند.

اينجا نيز صداي نوحه گرم خوزستاني گاه با ابياتي عربي آميخته مي شود تا به صدا و عزاداري عاشقانه ساير اقوام ايراني پيوند بخورد.

اما هيات کردها نيز که در ميدان قدس بندرعباس مکاني را براي خود آماده کرده اند ثابت مي‌کنند که با بوشهري‌ها و خوزستاني‌ها و آذري‌ها و... در داغ يک پيشواي واقعي مشترک و همدرد هستند.

اينجا نيز گفتار شيرين کردي جاري است و مرداني که با لباس‌هاي محلي مخصوص، شال به کمربسته و دستاري بر سر، هر يک کمر ديگري را که به نشانه عزا خميده شده است مي گيرد و دايره دردايره داغ دل کربلاييان را زمزمه مي کنند.

جمعيت قابل توجه شمالي ها نيز در چند نقطه شهر بندرعباس جمع شده اند؛ ديگي و آتشي و شام محرمي براي عزاداران که هرکس به فراخور توانايي مالي خود در آن شريک شده است.

اينجا ديگر مدرک و شغل و تحصيلات و ساير معيارهاي مرسوم جايي ندارد، همه عاشق حسين هستند و اينگونه است که مي بيني يک پزشک معروف هيزم به آتش ديگ اضافه مي کند و يک راننده تاکسي همان ديگ را هم مي زند تا به قول خودشان "ته نگيرد." 

کم کم به آن سوي شهر و چهارراه رسالت و اطراف بوستان دولت مي رسي و اينجا نيز صداي نوحه جانسوز نورآبادي ها و اهالي ممسني و کهگيلويه و بويراحمد و ديگر لرزبانان مقيم بندرعباس به گوش مي رسد.

صداي تول (toul)، سازي بادي با شکل و صداي شبيه سرنا، با آواي نوحه مسلم شريفي آميخته مي شود که به زبان لري مي خواند: «بميرُم سي لويل تشنت،سي شهيد کشته و سردشنتم؛ يعني «براي لبهاي تشته تو مي ميرم و براي آن شهيدي که سرش بر سرنيزه است جان مي دهم.»

و باز ادامه مي دهد: «خدا دونه هيشکي واني بو اي پرستويل مثلتون لايق،چه سازم پي ماتم زهرا، تش زه وه جونم دستله سردار»؛ يعني: «اي پرستوهاي دشت کربلا هيچ کس لايق تر از شما نيست؛ با غم زهرا چه کنم و با آتشي که دستان بريده حضرت ابوالفضل(ع)، به جانم زده چه کنم ...»

و همين حکايت در منبر و هيات آذري هانيز برپاست؛ آنجا نيز زنجيرزنان و سينه زنان يکصدا با زبان خود نوحه سرايي مي کنند اما در ميان نوحه هاي آنها نيز کلمات آشنايي به گوش مي رسد: «حسين، زينب، علي اصغر، ابوالفضل.» که در همه زبان ها و در ميان تمام اقوام و فرهنگهاي ايراني داراي معاني مشترک هستند: «شجاعت، صبوري، مظلوميت و ايثار.»
 
گزارش از هومن محمدکرمی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما