کد مطلب : ۳۰۴۹۶
تعزیه در هنر نقاشی عامیانه
صدرالسادات،مهران؛
مجله مشکوة، پاييز و زمستان ۱۳۸۱ - شماره ۷۶ و ۷۷ (از صفحه ۱۲۴ تا ۱۳۳)
بـه یاد دارم سالها قبل درویشی پرده نقاشی بزرگی را به دیوار مسجد محله آویخته بود و نـقالی مـیکرد. ایـام محرم بود و مردم روی زمین نشسته گوش میدادند. من مسحور تصاویر صحنه نقاشی بزرگ بودم.
از آن زمان بـه بعد به ندرت در اطراف حرم امام رضا علیهالسلام معرکه نقالی را میدیدم که پرده نـقاشی تعزیهای را به دیوار آویـخته، در بـاره وقایع و مصیبت کربلا ذکر بگوید. آن زمان تلویزیون نبود، پرده خوان و نقاشیاش «صدا و سیما» بود. از طرفی به خاطر منع تصویرگری، نقاشی هر چند با مضامینی مذهبی به داخل اماکن اسلامی و مساجد راه نیافته بـود؛ زیرا روا نیست نمازگزاران در هنگام عبادت ذهنشان بهموضوعات دیگری معطوف شود. به خصوص در خراسان، تصویر به داخل مساجد راه نیافته بود مگر در اختفای بصری و در نمای بیرونی بنا و یا لابلای کاشیکاریها در ابعادی بسیار کـوچک کـه نمیتوان به حساب آورد. امّا در شهرهایی مانند اصفهان به واسطه سابقه تاریخی این شهر که مرکز صفویان و تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران بود اوضاع تفاوت میکرد؛ زیرا توجه خاصی بـه بـرگزاری مراسم عزاداری میشد. «همه ساله به دستور شاه عباس از روز نوزدهم تا روز بیست و هفتم ماه رمضان به مناسبت واقعه شهادت حضرت علی علیهالسلام و در ده روز اول ماه محرم از طرف شاه و بزرگان و اعیان کـشور در پایـتخت و شهرهای دیگر ایران مجالس روضهخوانی دایر میشد.»
توجه خاص صفویان به مراسم عزاداری و سوگواری و وجود نقاشیهایی دیواری بر دیوارهای کلیسای جُلفای اصفهان سبب تأثیر در ایجاد تصاویری بر دیوار تکایا و مـساجد اصـفهان میگردد. در تـهران نیز به سبب جامعه شـهری بـزرگتر و مـحیط بازتر در نمای اغلب حسینیهها، امامزاده و تکیهها شاهد نقاشیهای تعزیه بر روی کاشی هستیم. نمونههای دیگری را میتوان در یزد، کرمان، شیراز، کرمانشاه و گیلان سـراغ گـرفت، ولی بـه طور کلی هنرمندان دورههای
اسلامی استعداد خود را در جهت موضوعات تزئینی که منع تصویرگری شامل حالشان نمیشد بـه کـار گـرفته، در این زمینه خلاقیت نشان میدادند.
بـه یاد دارم سالها قبل درویشی پرده نقاشی بزرگی را به دیوار مسجد محله آویخته بود و نـقالی مـیکرد. ایـام محرم بود و مردم روی زمین نشسته گوش میدادند. من مسحور تصاویر صحنه نقاشی بزرگ بودم.
از آن زمان بـه بعد به ندرت در اطراف حرم امام رضا علیهالسلام معرکه نقالی را میدیدم که پرده نـقاشی تعزیهای را به دیوار آویـخته، در بـاره وقایع و مصیبت کربلا ذکر بگوید. آن زمان تلویزیون نبود، پرده خوان و نقاشیاش «صدا و سیما» بود. از طرفی به خاطر منع تصویرگری، نقاشی هر چند با مضامینی مذهبی به داخل اماکن اسلامی و مساجد راه نیافته بـود؛ زیرا روا نیست نمازگزاران در هنگام عبادت ذهنشان بهموضوعات دیگری معطوف شود. به خصوص در خراسان، تصویر به داخل مساجد راه نیافته بود مگر در اختفای بصری و در نمای بیرونی بنا و یا لابلای کاشیکاریها در ابعادی بسیار کـوچک کـه نمیتوان به حساب آورد. امّا در شهرهایی مانند اصفهان به واسطه سابقه تاریخی این شهر که مرکز صفویان و تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران بود اوضاع تفاوت میکرد؛ زیرا توجه خاصی بـه بـرگزاری مراسم عزاداری میشد. «همه ساله به دستور شاه عباس از روز نوزدهم تا روز بیست و هفتم ماه رمضان به مناسبت واقعه شهادت حضرت علی علیهالسلام و در ده روز اول ماه محرم از طرف شاه و بزرگان و اعیان کـشور در پایـتخت و شهرهای دیگر ایران مجالس روضهخوانی دایر میشد.»
توجه خاص صفویان به مراسم عزاداری و سوگواری و وجود نقاشیهایی دیواری بر دیوارهای کلیسای جُلفای اصفهان سبب تأثیر در ایجاد تصاویری بر دیوار تکایا و مـساجد اصـفهان میگردد. در تـهران نیز به سبب جامعه شـهری بـزرگتر و مـحیط بازتر در نمای اغلب حسینیهها، امامزاده و تکیهها شاهد نقاشیهای تعزیه بر روی کاشی هستیم. نمونههای دیگری را میتوان در یزد، کرمان، شیراز، کرمانشاه و گیلان سـراغ گـرفت، ولی بـه طور کلی هنرمندان دورههای
اسلامی استعداد خود را در جهت موضوعات تزئینی که منع تصویرگری شامل حالشان نمیشد بـه کـار گـرفته، در این زمینه خلاقیت نشان میدادند.