تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۰۲
۱
کد مطلب : ۶۸۸۰
مرثیه ترکی

اوخشاماها (۱)

اوخشاماها (۱)
ادبیاتی که همة مردم ترک در سال حداقل ۲۰روزی به طور مستقیم با آن سروکار دارند و خیلی‌ها ابیاتی از آن را حفظ هستند. اما این شاخه مکتوب ادبیات ترکی نیز ریشه‌ای در ادبیات شفاهی مردم دارد که بهترین دلیل برای این امر «اوخشاما» می‌باشد؛ در این مجال سعی خواهیم کرد نگاهی به اوخشاماها داشته باشیم.

اوخشاما به زبان آوردن خصوصیات خوب اخلاقی و رفتاری شخص درگذشته بر سر مزارش است (البته در مجلس عزاداری نیز بیان می‌شود) که با سبک و شیوه خاصی گفته می‌شود. اوخشاما آن‌قدر جانسوز است که هرکس معنی آن را هم نفهمد به خاطر لحن خوانش آن، تحت تأثیر قرار می‌گیرد. اوخشاما فقط در قالب بایاتی که یک قالب خاص در شعر ترکی است، گفته می‌شود. بایاتی قدیمی‌ترین قالب شعر ترکی است. در حال حاضر بایاتی‌های زیادی وجود دارد که شاعر هیچ‌کدام از آنها مشخص نیست. بایاتی چهار مصرع دارد. هر مصرع هفت هجایی به دو قسمت سه و چهار هجایی تقسیم می‌شود که در هر قسمت باید یک کلمه یا جمله کامل بیاید. (گئنه گؤیلر آغلادی، داود بهلولی، ماهنامه خیمه).

اوخشاماها را شاید بتوان همان آغی‌‌های ترکی باستان دانست. همان‌ها که در مرگ بزرگان و امیران و شاهزادگان ترک سروده می‌شد و نمونه‌هایی از آن در مرگ آلپ‌ارتونقا یعنی افراسیاب شاهنامه سروده شده است (کاشغری ۱۹۸۵ـ۱۹۸۶، ج ۳، ص ۱۴۹. دیوان لغات‌الترک، ج ۴، ص ۱۹۲. کؤپرولو، ص ۴۷. بانارلی، ج ۱، ص ۱۴). بندهایی از این مرثیه در دیوان لغات الترک (ج ۱، ص ۴۱) نقل شده است:

آلپ ارتونقـا اؤلدو می
ایس‌سیز آجی کالدی می
اؤزلک اؤجون آلدی می
ایمدی یورک ییرتیلیر
(آیا آلپ ارتونقا کشته شد؟
آیا فقط تلخی و ناکامی باقی ماند؟
آیا توانست انتقامش را بگیرد؟
اینک دل پاره پاره می‌شود)

حالا شعر فوق را با نمونه زیر که الان رواج دارد مقایسه کنید:
آغلایان باشدان آغلار
کیپریکدن، قاشدان آغلار
قارداشی اؤلن باجی
دورار اوباشدان آغلار
(گریه کننده یکسره می‌گرید
او با مژه‌ها و ابروانش می‌گرید
خواهری که برادرش مرده است
وقت سحر برمی‌خیزد و گریه می‌کند)
اوخشاماها نیز در محتوای خود دارای مضامین مختلفی می‌باشند، از وصف سمبولیک گرفته تا اسم بردن واضح و بیان نیکی‌های شخص مورد نظر.

اوخشاماها در مجالس زنانه توسط زنی که آغلاشما را هدایت می‌کند، بیان می‌شود و در مجالسی که نوحه‌خوان هست، توسط وی بیان می‌شود. در بیان و اجرای اوخشاما ایفای همراه با سوز و گداز اوخشاما که جزء ذات آن است، اهمیت فراوانی دارد و به همین خاطر هر کسی نمی‌تواند آن را درست ادا کند. و درست به همین دلیل است که در بین مداحان بزرگ فقط چند نفری قادر به خواندن اوخشاما می‌باشند.

در خواندن اوخشاما به دلیل این که اکثر مردم با شعر و محتوای آن آشنا هستند، هم‌خوانی نیز صورت می‌گیرد و به عبارتی نوعی «آغلاشما» هم هست.

در آغلاشما هنگامی که زنان (بالاخص مادر و خواهران متوفی) برای فرد خاصی (معمولاً عزیزان و نزدیکان عزیز از دست رفته) گریه و شیون می‌کنند و در رثای او می‌سرایند و مجلس ترحیم را پرسوز و گداز می‌کنند، علاوه بر اوخشاماهای مرسوم نوعی متن (نثر) نیز استفاده می‌کنند که بیشتر با کلمه «لای لای» شروع می‌شود و دارای الفاظ و تعابیر بسیار پرسوز و گداز است ولی مثل اوخشاما دارای وزن و فرم خاصی نیستند. این نوع زمزمه کردن را «آغلاشما» می‌گویند. این زمزمه در مجلس زنان معمولاً بین زنان به نوبت (مخصوصاً پیرزنان) تکرار می شود. اهم گفته‌ها را می‌توان در عبارات زیر بیان کرد: با گفتن لای لای و اسم بردن از متوفی (اگر با فرد نسبت داشته باشد، از کلمه نسبت فامیلی استفاده می‌شود) شروع و با برشمردن چند خصوصیت و ابراز دلسوزی از مرگ وی تمام می‌شود. این آغلاشماها گاه در مجالس عزاداری توسط مداح با همراهی جمع اجرا می‌شود. برای مثال متن زیر در رثای فرزند توسط مادر داغدار بیان می‌شود:

«یاندیم یاناسان، اوجا بوی بالامی دویونجا گؤرمه‌دیم، آنان اؤلسون، کاش قاییدیب من یئریوه اؤله‌یدیم، یارالی‌یام بالام هی و ...»
و یا قطعه زیر داغ دل مادری را در از دست دادن نوزاد عزیزش بیان می‌کند:
«بئشیگین مرمر باشی / یاندی اور‌گیم باشی»

البته بعضی از این اوخشاتماها به علت طبع شعری گوینده‌اش دارای وزن خاصی بوده و ماندگار گردیده است. برای نمونه اوخشاتماهای دختر علی اکبر سلطان (از قارا پاپاق‌های استرآباد)، بنام تئللی خانم که در مرگ پدرش در مجلس سوگواری فی‌البداهه سروده است (مهران بهاری):

هراتین قالاسیندا
لشکرین آراسیندا
سلطان دده‌م جنگ ائیلر
قان آخار یاراسیندا
*
الینده قمچی گزن
دیزینه‌جک چکمه چکن
استرآباد حربینده
ایگیتلر یئره توکن

و نیز این ترجیع بند:
دیزینه‌جک چکمه‌لی
دیرسه‌گه‌جک دوگمه‌لی
اَینی ماهۇت گئیمه‌لی
آغام ده‌ده‌م خان ده‌ده‌م
مئیداندا سلطان ده‌ده‌م.
یئتیمله‌رین اؤرتوسی
اوزو قونداق اؤپوسی
درین سۇلار کؤرپوسی
آغام ده‌ده‌م خان ده‌ده‌م
میداندا سلطان دده‌م
ائوده محبت‌لی آتام
دروازه کوره‌کلی آتام
قورقوشوم بیلکلی آتام
آغام ددم خان دده‌م
میداندا سلطان دده‌م
*
ماهوتویون ساخلارام
بسلرم ساغ ساخلارام
اوغلون جنگه گئدنده
بوی چینینه ساللارام
آغام دده‌م خان دده‌م
میداندا سلطان دده‌م

چنانچه در ترجیع‌بند بالا ملاحظه می‌شود، در اوخشاتما سعی در توصیف قد و قامت و اخلاق متوفی است و به خاطر همین هم‌چنین وصف‌های ماندگار نبوده مگر این که دارای خصوصیت خاصی باشد. در اوخشاتمای معمولی علاوه بر آن حرف و سخنانی که فرد داغدار احساس درونی خود را نشان می‌دهد، در هنگام ابراز نارحتی خود به خاطر از دست رفتن عزیزی شروع به توصیف این که او چه بلندقد بود و چه بازو و پنجه‌ای داشت می‌کند و البته که اغراق نیز در این گفته‌ها به چشم خواهد خورد. در کتاب دده قورقورد هم به اوخشاتماها برمی‌خوریم:

وای آل دوواغیم یئیه‌سی
وای آلنیم باشیم اومودو
وای شاه ایگیدیم
دویونجا اوزونه باخمادوغوم خانوم ایگیت
هارا گئتدین، منی یالقیز قویوب، جانیم ایگیت
گؤز آچیبان گؤردوگوم
کؤنول وئریب، سئودیگیم
بیر یاسدیقدا باش قویدوغوم
یولوندا اؤلدوگوم قوربان اولدوغوم
وای قازان خانین ایناغی
وای قالین اوغوزون ایمر‌نجیسی بئیرک
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما