کد مطلب : ۱۴۶۵۴
افطار: یک لقمه نان وسریال
فرزاد جمشیدی مجری برنامة «ماه خدا» با رویة نوینی که بنا نهاده است، در میان برنامه از پیامها و تماسهاي دریافتی سخن ميگوید. «برای فاطمه، دختری پنج ساله که امروز روی تخت بیمارستان هست و قرار است عمل شود، دعا کنید.»، «پدر بزرگوار خانوادهاي در کماست و خانوادهاش التماس دعا دارند.» یک مادر شهید ميگوید: «خدا خیر بدهد جمشیدی را. این همه طلب دعا و خیر برای دیگران ميکند.» اما گویی عروس این مادر مخالف است و ميگوید: «اول سحر، دل آدم ریش ميشود، وقتی مشکلات دیگران را میشنود.»
سحرهای رمضان، رادیو یا تلویزیون؟
از خانمی کمابيش ۵۰ ساله میپرسم: «ویژهبرنامههاي سحر را از رادیو پيگيری میکنید یا تلویزیون؟» در پاسخ ميگوید: «تلویزیون؛ با اینکه در نشیمن است، اما صدای آن را بلند میکنیم تا به آشپزخانه برسد.» تلویزیون، در برنامههاي سحری رادیووار عمل میکند؛ اما این خانم حرف مرا رد میکند و ميگوید: «درست است که فقط صدای آن را ميشنویم؛ ولی با چهرة کسانی که دعای سحر میخوانند آشنا ميشویم.»
از یکی دیگر میپرسم: «برنامههاي سحر ماه رمضان را میبینی؟» جواب ميدهد: «بله؛ اما هر روز گیج ميشوم. من به یک دعای سحری عادت کرده بودم تا آنجا که ميدانستم، وقتی به فراز خاصی از دعا رسید، چند دقیقه به اذان است؛ اما امسال باید مدام به تلویزیون و زیرنویسش چشم بدوزم.»
سفرة افطارمان را کنار تلویزیون پهن ميکنیم
مثل اینکه رسانه هم عضوی از خانواده شده است. در افطار و سحرها پای ثابت سفرههایمان شده است. شنیدن ادعیه و آگاهی از زمان اذان از کارکردهای اصلی رادیو و تلویزیون در زمان افطار و سحر است.
یکی از مناسبترین برنامهها که پس از اذان از شبکة سه سیما پخش ميشود، حضور آیتالله مکارم شیرازی و بیان مسائل دینی به زبان ساده و روشن براي عموم است. ظاهر آراسته و سخنان شیوای ایشان مخاطب را جذب میکند؛ نه مانند سایر سخنرانیها طولانی است که ملالآور شود و نه نیازمند آن است که مخاطب پای تلویزیون بنشیند.
سریالهاي پنجگانة ماه رمضان
«شاید برای شما هم اتفاق بیفتد»
داستانهاي مستقل از هم که روایت این مثل معروف است: «هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی» هر روز از شبکة استانی تهران پخش شد. در قسمتهاي ابتدایی این سریال، مخاطب با نسخة ایرانی سریال ترکیهاي «کلید اسرار» روبهرو بود؛ اما پس از چندی، موضوع حامیِ کودکي شدن در کمیتة امداد امام خمینی (ره) و داستانهايي که برای زندگی این حامیان به برکت انجامدادن این عمل نیک رخ داده، درشتنمایی شد.
زخمهها و «جراحت»ها
«جراحت» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور، به بیان مشکلات خانوادگی و از هم گسستن خانواده پرداخت. در ابتدا داستان بدون گره آغاز شد؛ اما با جلو رفتن و جسارت خرجدادن در بيانکردن بارداری پیش از ازدواج رسمی، مخاطبان را به دنبال خود کشاند.
خانمی ۴۰ ساله دربارة جراحت میگفت: «انسی را چقدر بد نشان داده است. باور کنید همة مادرشوهرها اینگونه نیستند.»
یکی دیگر از خانمها که مکالمة ما را ميشنود، رو میکند به سمت ما و ميگوید: «اما آنجا که اسماعیل گفت: «وقتی امیرحافظ به دنیا آمد، من برای تو مردم.» تلنگری به من خورد که بیش از حد به پسرم محبت میکردم. الآن فهمیدم که باید به شوهرم محبتم را نشان دهم.» مردی ۳۲ ساله معتقد است که موضوع جراحت متناسب با جامعة ماست؛ اما دیالوگها خیلی نخنما شدهاند. وی نبود تناسب بین بازیگرهای مقابل هم را از مشکلات آن بیان میکند.
«ملکوت»، تکرار سوژه
سریال ملکوت که به موضوع برزخ پرداخته و روایتی میان مرگ و زندگی است، يگانه سریال ماه رمضان بوده که موضوع دینی دارد. پسر جوانی با فاجعهآمیز خواندنِ ملکوت ميگوید: «جلوههاي ویژة آن افتضاح است.» مرد میانسالی معتقد است که سوژة ملکوت تکراری است. دانشجوی جوانی ضعف تکنیکی و تقلید صرف در انیمیشن آن را عنوان میکند؛ در حالی که برخیها به دلیل پرداختن به موضوع برزخ آن را جذاب دیدهاند.
«در مسیر زایندهرود» و خشم اصفهانیها
در مسیر زایندهرود توانسته است نظر مثبت مردم، همچنين صاحبنظران را دربارة محتوا و نحوة پرداخت داستان جلب کند؛ اما این سریال پرحاشیهترین سریال امسال بود.
اصفهانیها از تهیهکننده و کارگردان این مجموعه اعلام نارضایتی کردند؛ زيرا بهدرستی به لهجة آنها پرداخته نشده بود؛ همچنين نحوة بازنمایی از یک خانوادة اصفهانی ناقص و با ضعف همراه بوده است.
حضور فوتبالیستها نیز در این سریال برای نوجوانها جذاب بوده است.
«نون و ریحون» و مسائل جوانان
مجموعة نون و ریحون که مناسب مخاطب جوان برنامهريزي شده بود، به عنوان فصل نهایی سریالها، از شبکة استانی تهران پخش شد. در چند قست اول طنز مجموعه توانست مخاطب را همراه خود کند؛ اما در ادامه موفق نبود. ساعت پخش سریال هم دلیلی برای کمتر ديدهشدن این مجموعه است.