تاریخ انتشار
دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۹:۲۶
۰
کد مطلب : ۱۲۱۸

به دام جنونم کشید و رفت ...

گفتگوی خیمه با علیرضا قربانی،خواننده تیتراژ سریال شب دهم
به دام جنونم کشید و رفت ...
خیمه :  در بخش سریال‌های مذهبی و عاشورایی شاید اثری به چندگونگی و کثیرالبعدی سریال شب دهم نداشته باشیم، ساخت و بافت سریال ـ سوژه تعزیه ـ موسیقی سریال ـ تیراژ، آواز شوشتری آخرین قسمت و... از جمله امتیارات و محاسن این کار است. شما چگونه همکاری کردید با وجودی که می‌دانیم اساساً آوازخوانان جدی و اصیل ایرانی چندان علاقه‌ای به اجرا در تیتراژ سریال‌ها ندارند؟
ـ با آقای فردین خلعتبری آشنایی و دوستی داشتم و از طریق دوستی مشترک اطلاع پیدا کردم که مشغول به ساخت موسیقی برای سریالی هست. به دیدار او رفتم و با هم به استودیو خانگی‌اش (هوم استودیو) رفتیم. تصاویر هنرمندان بازیگر سریال (با لباس و گریم) به دیوار استودیو بود (آقای یاری و پاک طنیت و...) برایم توضیح داد که برای اولین بار تلویزیون در دهه اول ماه محرم سریالی را می‌خواهد پخش کند و بعد با هم موسیقی فیلم را شنیده و فیلم را دیدیم. از فیلم خیلی خوشم آمد (ده شب ـ تعزیه امام حسین و حضرت ابوالفضل علیهما‌السلام و لهجه‌ی تهران قدیم و...) برایم گیرایی و جاذبه خاصی داشت و به شدت علایق شخصی‌ام را برانگیخت و آقای خلعتبری که متوجه حالم شده بود زیرکانه و هوشمندانه موسیقی تیتراژ را پخش کرد و با استفاده از میکروفن دستی و با اشاره به فراز و فرود ملودی‌ها، مرا وادار به خواندن کرد. ایشان شعر تیتراژ را می‌خواند و من هم می‌خواندم ولی اصلاً هدف بر خواندن من نبود و نه ایشان و نه من قراری بر خواندن نداشتیم ولی به شکل اتود و طرح ابتدایی اجرا شد و او وقتی شنید، خیلی مورد لطفم قرار دارد و با شناختی که از جدی بودن آقای خلعتبری داشتم، استقبال ایشان برایم جالب بود ولی به دلیل عدم علاقه‌ام به تیتراژخوانی موافقت نکردم و...

خیمه : گویا شب اول و قسمت اول سریال با صدای خواننده‌ی دیگری پخش شد ولی شب‌های بعد را شما خواندید چرا؟
ـ درست است. بعد از پخش قسمت اول که به دلیل حساسیت ویژه‌ی ماه محرم و پخش سریال در این ماه ارزشمند، آقای دکتر لاریجانی و هم چنین آقای جعفری جلوه گویا بر این کار نظارت مستقیم داشتند، با آقای فتحی از دفتر آقای جعفری جلوه تماس گرفته می‌شود و آقای فتحی هم به آقای خلعتبری تلفن می‌کنند و تقاضای تعویض تیتراژ را می‌نمایند و آقای خلعتبری هم به من زنگ زده و پس از یک ربع صحبت (در ساعات انتهایی شب) با اصرار و قطعیت و استدلالات ایشان، من هم صرف نظر از دوستی‌ها و نیز مسائل‌ مالی، صرفاً به خاطر اعتقاداتم و عاشورایی بودن کار، پذیرفتم و فردا صبح در استودیوئی در خیابان لاله‌زار با حضور آقای بشکوفه، کار ضبط و ادیت و میکس انجام شد و با لطف خداوند همه عوامل دست به دست هم داد و کارها خودش جور شد به شکلی که ساعت 21 ظهر نوار آماده و کامل را آقای بشکوفه برای پخش با خود برد.

خیمه :  انعکاس و بازخورد این کار برای شما از طرف مردم چگونه بود؟
ـ خیلی خوب و واقعاً غیر قابل تصور بود. بدین مفهوم که خواص را مقبول افتاده و عامه مردم را جلب نموده و من که قبل از آن فقط 2 دقیقه در سریال کیف انگلیسی خوانده بودم (در کل برنامه‌های تلویزیون) اما این اجرا (در شب دهم) به قدری مؤثر و مورد توجه بود که گویا از مجموعه فعالیت‌هایم بیشتر باعث توجه و محبت مردم واقع شدم و درسی که گرفتم این بود که تعدد و تکثّر پخش آواز یک خواننده از رسانه، دلیل توفیق و تضمین موفقیت برای خواننده نیست.

خیمه :  آیا خاطره‌ای از روزهای پخش سریال دارید؟ این که آواز (شوشتری) قسمت دهم فقط در همان یک قسمت پخش شد چرا؟
ـ آواز شوشتری را فقط برای بخش پایانی و در شب تاسوعا خواندم و داستان این‌گونه بود که شعر را وقتی به من دادند تا برای آواز تمرین کنم:
«یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه‌ای به دام جنونم کشید و رفت»
آواز همایون را در نظر گرفتیم که برای ساز پیانو هم قابل اجرا بود اما شب تاسوعا بدون این که به تصمیم قطعی و مشخصی رسیده باشم برای ضبط راهی استودیو شدم در بین راه به دلیل حرکت دسته‌ها در راه‌بندان گیر کردم. به تعبیری در پشت دسته ماندم و موسیقی دسته و ریتم نوحه‌ها و حال و هوای عزاداری در خیابان مرا مصمم کرد که در استودیو بدون پیش فرض و یا مقدمه قبلی با همان حال و هوایی که در آن قرار گرفته بودم آواز را اجرا کنم. به استودیو که رسیدم آقای خلعتبری با اشاره به پیانو گفت که پدال پیانو همایون نیست و در شوشتری است (شوشتری از آوازهای بیات اصفهان است) و همه این اتفاقات که واقعاً لطف خدا و توجه ائمه بود باعث شد که در بداهه‌ترین حالت ممکن در استودیو، این آواز را بخوانم و به تعبیری حال و حسم را از دسته‌های عزاداری گرفتم.

گفتگو از علیرضا پور امید
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما