کد مطلب : ۴۰۹۰
کتاب «مقتلالحسين(ع)» منتشر شد
اين كتاب دارای مقدمهای به قلم «سيدمحمدحسين مقرم» است و به بيان زندگینامه مؤلف كتاب «سيدعبدالرزاق موسوی مقرم» میپردازد.
در مقدمه آمده است كه مؤلف كتاب در نجف اشرف در سال 1316 ق. چشم به جهان گشوده است و پدرش «سيدمحمد ابن سيدعباس» است كه شخصی بسيار مؤمن بود و بسيار در مسجد كوفه اعتكاف اختيار میكرد و جزو استادانش در كسب علوم اسلامی بوده است؛ ديگر استادانش عبارتند از: پدربزرگش سيدحسين، شيخ محمدرضا آل شيخ هادی، شيخ حسين حلی نجفی و سيدمحسن حكيم.
در فصل اول كتاب، به بررسی ماهيت قيام سيدالشهدا(ع) از ديدگاه علما و انديشمندان فرق گوناگون اسلامی مانند: آلوسی، ابن مفلح الحنبلی، تفتازانی، ابن حزم، جاحظ، ذهبی، محمد عبده و ابن جوزی میپردازد.
در اين فصل سخنی از «ابن حزم» نقل شده كه در مورد جنگ يزيد عليه اهل بيت(ع) میگويد: «قيام يزيد فقط برای غرض دنيا بود و هيچگونه تأويل و تفسير ديگری ندارد.»
سخن ديگری از ذهبی در مورد يزيد آورده كه میگويد: «يزيد بن معاويه شخصی ناصبی بود كه مسكرات میخورد و حكومتش را به قتل حسين(ع) آغاز كرد و با واقعه "حره" پايان داد و زندگیاش هيچگاه مبارك و ميمون نبود.»
مؤلف كتاب در همين فصل مینويسد: قيام امام حسين(ع) جزو اخير علت تامه برای استحكام پايگاه دين بود، چرا كه ايشان بين دعوت به حق و دعوت به باطل را فرق نهاد، زمانی كه گفت: «همانا اسلام آغازش محمدی(ص) بود و بقائش حسينی است.»
در ادامه آمده است که هيچيك از ائمه طاهرين(ع) را نمیتوان يافت كه در امر نشر اسلام و اصلاح دين و نفوذ سخنانشان در احيا شرع جدشان پيامبر اكرم(ص) توجه به اين نهضت كريمه نداشته باشند، چرا كه سبط نبی(ص)، امام حسين(ع)، امام عدل است و امامتش ارثی است از جدش(ص) و پدرش(ع).
در فصل دوم كتاب با عنوان «حديث كربلا»؛ يعنی «كلام كربلا» به بيان سخنان بزرگان عصر امام، در مورد خروج امام از مدينه را آورده است؛ مانند سخن «ام سلمه» كه در زمان خروج امام حسين(ع) از مدينه به امام گفت: «از خروجت از مدينه برای ورود به عراق محزون نيستم، چرا كه از رسولالله(ص) شنيديم كه گفت: فرزندم حسين را در زمين عراق میكشند و به آن زمين كربلا گفته میشود.»
نويسنده در فصل سوم كتاب سخنان افرادی كه درصدد بودند كه امام را از سفر به سوی كوفه باز دارند بيان میدارد و میگويد: «گروهی از اهل بيت(ع) و ديگران امام را از اين سفر و مكر و حيله مردم كوفه بيم میداندند و درصدد بودند تا امام را منصرف سازند، ولی امام هيچگاه منصرف نشد و به "ابن زبير" كه جزو اين گروه از افراد بود، گفت: "در اين هنگام چيزی دوستدارتر از اين در نزد من نيست كه از حجاز خارج شوم، در حالی كه میدانم مردم با من وفادار نخواهند بود."»
در فصل ديگر، اين كتاب به بيان حوادث روز عاشورا و نحوه شهادت اهل بيت(ع) میپردازد. در اين فصل به بيان خطبههای امام حسين(ع) در روز عاشورا، خطبه زهير بن قين و ديگر صحابه و بيان چگونگی توبه حر و نصيحت حر برای اهل كوفه را بيان میكند.