تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۴۹
۰
کد مطلب : ۸۱۴۲

بحثی در باب جایگاه کتاب روضه الشهدا در فرهنگ شیعه

جبار رحمانی
بحثی در باب جایگاه کتاب روضه الشهدا در فرهنگ شیعه
یکی از مهمترین و مرکزی‌ترین عناصر فرهنگ تشیع، مراسم و مناسک عزاداری محرم و گفتمان کربلاست.

واقعه کربلا در طی تاریخ حیات تشیع، عنصر مرکزی هویت جمعی و دینی شیعه بوده‌است. نظام مناسکی عزاداری محرم که به‌طور سنتی ماه محرم و صفر و گاهی تا دهه اول ماه ربیع الاول را در برمی‌گرفت، از لحاظ فرهنگی و اجتماعی همراه بوده با محموعه‌ای از مجالس عزاداری که به اشکال گوناگون برگزار می‌شده است؛ دسته‌های زنجیر زنی، مجالس روضه‌خوانی، سینه‌زنی و سفره‌های نذری و سایر اشکال مناسکی عزادری محرم از یکسو محمل اصلی وجدان جمعی جامعه شیعه بوده و از سوی دیگر یکی از منابع اصلی نظام نمادین و نمادهای مرکزی فرهنگ شیعه بوده است.

یکی از نکات مهم در این‌ باره، منابع اصلی این گفتمان و نظام مناسکی عزاداری است.
در مورد واقعه کربلا و روایت تاریخی حادثه کربلا، کتب بسیاری در طی تاریخ نوشته شده‌است که مهمترین بخش این کتب در سنت مقتل نویسی دیده می‌شود، در کنار آن مصیبت نامه‌ها و عاشورنامه‌ها و مرثیه سرایی در فرهنگ و زبان شیعی هر کدام به نحوی بیانگر این مسئله هستند.

هرچند عمده منابع اولیه تاریخ عاشورا به زبان عربی بوده، اما در حوزه زبان فارسی، یکی از مهمترین کتب مربوط به روایت واقعه عاشورا، کتاب «روضه الشهدا » نوشته «ملا حسین واعظ کاشفی» (متوفی به سال ۹۱۰ هجری) که احتمالا این کتاب را در اواخر عمرش نوشته است.

این کتاب که قبل از حاکمیت صفویه نوشته شده است، در دوران صفویه در ایران در حوزه فرهنگ شیعی فارسی زبان بسط پیدا کرد.

واعظ کاشفی که تخصص اصلی‌اش در وعظ و خطابه بوده است، و دانش عمیقی هم در ادبیات و تاریخ داشته، در اصل اهل سبزوار بوده، اما عموما در هرات می‌زیسته است. هویت و پیشینه او چندان دقیق و مشخص نیست، اما در هرات با جامی، عارف بزرگ، ارتباط نزدیک و حتی رابطه خویشاوندی داشته است، او جز فرقه نقشبندیه بوده، عده‌ای هم او را مجهول الهویه دانسته‌اند که این نظر کمی ناصواب به نظر می‌آید.

گویی گرایش عرفانی او سبب می‌شده که خود را در حد و رسم فقیهانه دین درگیر نکند، لذا در هرات متهم به تشیع و در سبزوار متهم به تسنن بود.

وجه غالب آثار و اندیشه او، گرایش عرفانی اوست. کاشفی این کتاب را به درخواست یکی از اعیان و سادات هرات به نام مرشدالدوله معروف به سید میرزا می‌نویسد، او در این کتاب سعی کرده کتاب جامعی به فارسی و برای فارسی زبانان بنویسد. همین که این کتاب نه در سبزوار و به درخواست اعیان سبزواری، بلکه در هرات و به خواست اعیان آنجا نوشته شده، در تحلیل مساله مهم است.

 وی جز فرقه نقشبندیه سنی بوده و کتابی برای تشیع نوشته، که این مساله در رویکرد عرفانی او قابل تحلیل است.

کاشفی خود در باب هدف تالیف کتاب می‌گوید که به دستور میرزا « تالیف نسخه‌ای جامع که حالات اهل بلا، از انبیا و اصفیا و شهدا و سایر ارباب ابتلا و احوال آل عبا بر سبیل توضیح و تفصیل در وی مذکور بود» را دنبال کرده است. مساله و منظر اصلی کتاب ، «مساله ابتلا و بلا» است و کتاب از داستان خلقت بر محوریت بلا شروع شده و محوریت اصلی آن واقعه کربلا و حادثه عاشوراست.

مسئله محوری کتاب زمانی بهتر فهمیده می‌شود که به این نکته دقت کنیم که تشیع در طی تاریخ خودش عموما در موقعیت در حاشیه بودگی و فرو دستی، یعنی موقعیت رنج اجتماعی فرهنگی و سیاسی، قرار داشته است.

این کتاب به نثری بسیار شیوا و زیبا نوشته شده، که روح و روان هر مخاطب فارسی زبان شیعی را مسحور خودش می‌کند. هر چند کاشفی آثار دیگری از جمله «فتوت نامه سلطانی» در آداب فتوت و «اسرار قاسمی» در علوم غریبه و چند اثر دیگر را نوشته‌است، اما کتاب روضه الشهدا چنان شهرت و مطلوبیتی در جهان تشیع فارسی زبان پیدا کرد که در هر کتابخانه قدیمی
در جهان اسلامی و شیعی می‌توان اثری از آن را یافت.

شهرت این کتاب به حدی بوده که به زبان‌های هندی، دکنی و ترکی هم ترجمه شده و مهمتر از همه اینکه عده‌ای هم سعی کرده‌اند به سبک این کتاب و به تقلید از آن اثری را بنویسند.

هرچند کسانی مثل مرحوم مطهری این کتاب را اولین مقتل فارسی می‌دانند، اما قبل این کتاب هم مقاتلی به فارسی وجود داشته‌اند، که تنها نامی از آنها باقی مانده، و هیچ اثری نتوانسته همانند روضه الشهدا در فرهنگ شیعی محوریت پیدا کند.

نام روضه و روضه خوانی که به بخشی مهمی از مجالس عزاداری محرم اشاره می کند، برگرفته از نام این کتاب است که در آن مجالس بخشی از کتاب روضه الشهدا خوانده می‌شد و به تدریج این نام بر این‌گونه مجالس خطاب شد.

با وجود اهمیت این کتاب در میان جوامع شیعی فارسی زبان، چندان بحث و بررسی انتقادی عمیقی در باب آن انجام نشده‌است.

علمایی مثل میرزا حسین نوری و مطهری نقدهایی برای کتاب و مهمتر از همه بر اعتبار منابع آن وارد کرده‌اند. با وجود اینکه کاشفی در کتاب خودش عنوان کرده که از منابع مختلف استفاده کرده و سعی داشته کتاب را مستند نشان دهد، «در صورتی که در اصل چنین نیست»(جعفریان، ۱۳۸۶:۳۴۷).

کسانی مثل جعفریان آن را دارای سبکی قصه‌ای و تاریخی دانسته که  « بی شبهه داستان‌های دروغینی در روضه الشهدا وجود دارد که سبب شده تا این کتاب بی‌بهره از اعتبار علمی باشد. لذا تلقی روضه الشهدا نه به عنوان یک کتاب تاریخی، بلکه باید به عنوان یک اثر ادبی و رمان تاریخی مطرح شود»(قبلی:352و۳۵۲).

آنچه که ورای نقد علما و فقها و محققان روحانی در باب این کتاب و عدم اعتبار آن وجود دارد، دوام اهمیت و پایداری و بقای آن در فرهنگ شیعی است. در مقابل محوریت این کتاب، هنوز پژوهش‌های دقیقی در باب وجوه مختلف و پیامدهای آن در فرهنگ شیعی انجام نشده‌است.

لذا عموم مردم و منبری‌های عمومی همچنان به خواندن و گوش دادن آن (یا کتاب‌ها و روایت‌هایی که منشاء آنها از این کتاب است) ادامه می‌دهند، و روایت‌های مختلفی در روضه خوانی‌ها در حال جریان است که در اصل مبتنی بر ساختار گفتمانی و روایی این کتاب است، به طوری که می‌توان گفت نظام نمادین این کتاب بیش از هر اثری در شکل دادن گفتمان کربلا در فرهنگ شیعی موثر بوده‌است.

در داخل ایران هم از جانب روشنفکران و هم از جانب روحانیون که به دنبال تحریف زدایی و خرافه زدایی بوده‌اند، نگاه درون دینی سبب شده پذیرفتن جایگاه این کتاب در دینداری عموم مردم، برای ایشان سخت باشد و لذا با نوعی بی‌توجهی و کم محلی از کنار آن بگذرند و در نهایت کتاب را دارای خرافات و تحریفات متعدد بدانند.

بحث در باب این کتاب بسیار پیچیده و خارج از این نوشتار است. در این نوشتار به یک مساله و پاسخی که یکی از محققان بدان داده خواهیم پرداخت، شرح و پاسخ این مساله را در کتاب رسول جعفریان مورد بررسی قرار خواهیم داد.

جعفریان در کتاب «تاملی در نهضت عاشورا» (۱۳۸۶) فصلی را به کتاب روضه الشهدا ملا حسین کاشفی (صص۳۱۹-۳۶۰) اختصاص داده است. این کتاب به بررسی موضوعات مختلفی پیرامون عاشورا پرداخته و اطلاعات بسیار مفیدی را به خواننده می‌دهد.

احاطه وسیع رسول جعفریان بر منابع اسلامی از یکسو تحسین برانگیز است و از سوی دیگر خواننده را در مقابل حجم انبوهی از داده‌ها قرار می‌دهد. کتاب جعفریان را می‌توان بیشتر به عنوان یک منبع تاریخی و برای داده‌های تاریخی و منبع شناسی موضوع در نظر گرفت.

نقدی که می‌توان بر کار ایشان وارد دانست، نوع تحلیل‌های اجتماعی و تاریخی خاصی است که در مورد مسائل دارند، ایشان در موارد مختلفی موضع را با نوعی تقلیل‌گرایی و بر اساس معیار شخصی برای مخاطب به تحلیل می‌کشند که این تحلیل‌ها تابی در برابر هر گونه نقدی
را ندارند.

به عبارت دیگر در حوزه مسائل اجتماعی و تاریخی ( جامعه‌شناسی تاریخی) و به ویژه در حوزه اجتماعی و سیاسی مسائل دینی، بیش از همه تحلیل‌ها مبتنی بر پیش‌داوری‌ها و ذهنیت شخصی است، طوری که در مواردی متعددی می‌توان تحلیل و معیار ارائه شده را غیر قابل سنجش علمی و استدلال علمی دانست. ( برای مثال ر.ک.صص ۱۷۳ و ۲۴۴)

لذا تحلیل‌های ایشان در حوزه مسائل جامعه شناسی تاریخی را باید با دید انتقادی خواند. با وجود نوع تحلیل‌ها، همچنان آثار ایشان ارزش داده‌ای بسیار بالایی دارند.

جعفریان موضوع کتاب روضه الشهدا را بعد از اینکه بحث مختصری در باب نویسنده و منابع کتاب و غیره  ارائه می‌دهد، در باب نفوذ این کتاب این مساله را این‌گونه مطرح می‌کند که :« یکی از سوالاتی که در باره این کتاب وجود دارد این است که چگونه چنین کتابی در میان شیعیان و حتی سنیان متمایل به اهل بیت، این چنین جاودانه مانده و چنین تاثیر شگرفی از خود بر جای نهاد؟» (قبلی۳۴۸).

در ادامه برای پاسخ به این پرسش یک جواب کوتاه و ساده ارائه می‌دهد: « پاسخ این پرسش در یک جمله آنست که نثر شیوا و گیرای این کتاب مهمترین عامل جاودانگی این کتاب در میان شیعیان بوده است» (قبلی:۳۴۹).

حتی ایشان نقش صفویه را در بسط نفوذ این کتاب با توجه تقدم تاریخی این کتاب بر سلسله صفویه رد می‌کند. ایشان به وجه ادبی بسیار خاص این کتاب همراه با گزینش تکه‌هایی از آن اشاره می‌کند. از نظر جعفریان، واعظ کاشفی در نثر شیوای خود «سبک قصه‌ای ـ تاریخی» را به کار برده و و در جای جای کتاب صحنه را داستانی توصیف می‌کند که آشکارا فراتر از تاریخ نگاری عالمانه مستند است.

چنین سبکی برای توده مردم در حد بسیار عالی پذیرفتنی و دوست داشتنی است. این‌گونه عبارت پردازی نه تنها عقل، که روان آدمی را نیز تحریک می‌کند و تمام وجود خواننده را به همراه خود می‌کشد. (قبلی۳۵۲)

کاشفی در کار تصویر ماجرای کربلا، در نهایت زیبایی از مفاهیم حماسی بهره گرفته است(۳۵۳). این پاسخ به نظر می‌رسد بر ساده سازی موضوع و نادیده گرفتن ابعاد نفوذ این کتاب در فرهنگ شیعی و رویکرد روشی و نظری تقلیل گرایانه مبتنی است.

گسترش این اثر ادبی به عنوان یک اثر مرکزی در دینداری عامه مردم (که در چشم رسول جعفریان «توده مردم» در نظر گرفته شده‌اند، که احتمالا در برابر خواص عقلانی مدنظر بوده‌اند) را باید یک امر جامعه شناختی تاریخی دانست که نمی‌توان تنها به وجه ادبی اثر تقلیلش داد. گسترش این اثر دلالت‌ها و دلایل تاریخی و سیاسی و فرهنگی و مذهبی خاص خود را دارد.

فرهنگ عصر صفوی که به پشتوانه اراده قزلباش‌ها قرار بود سراسر ایران را تحت سیطره تشیع صفوی قرار دهد، ضرورت‌های مناسکی خاصی داشت که در مناسک جمعی خاصی بتواند وجدان جمعی شیعه ایرانی و مشروعیت قدرت مجری مناسک را بازتولید کند.

در این راستا با توجه به زمینه‌های تاریخی نظام نمادی فرهنگ شیعه، که مرکزیت آن با گفتمان کربلا بود، این گفتمان را بیش از پیش برجسته کرد.

این روند در حوزه زبان فارسی نیز نیازمند اثری بود که این نظام نمادین را به مثابه منشوری فرهنگی برای فرهنگ عمومی شیعه که در حال شکل‌گیری بود، توسعه دهد. این منشور فرهنگی هم باید هویت ایرانی را نشان می‌داد و هم هویت مذهبی.

به بیان انسان شناختی این اثر باید نظام اساطیری فرهنگ شیعه را در بر داشته باشد. به تعبیر گیرتز(۱۹۷۳) این نظام معنایی و منشور فرهنگی از یکسو باید به تعریف هست‌ها در سطح جهان بینی بپردازد و از سوی دیگر در سطح باید‌ها نیز منش اخلاقی فرهنگی مردم را معین کند.

این تلاقی جهان بینی و منش اخلاقی نیز در مناسک جمعی انجام می‌گرفت. لذا باید گفت که یک اثر ادبی اگر قرار بود در فرهنگ شیعی به مثابه اثری مر کزی قرار بگیرد باید
همه این خصوصیات را داشته باشد، یعنی بتواند هم در سطح تقدس، هم معنا و هم کنش بطور همزمان عمل کند. و از این طریق محمل هویت فرهنگی و مذهبی مردم شیعی در حوزه سیاسی ایران صفوی قرار بگیرد.

از سوی دیگر در زندگی عموم مردم نظام‌های نمادین مهمترین کارکردشان حل مسئله معنا و معنابخشی به زندگی مردم است. این نقش بیش از همه بوسیله مذاهب انجام می‌گرفته است. نظام‌های نمادین مقدس در همه فرهنگ‌ها و ادیان با این مسئله به نحوی سر و کار داشته‌اند.

مسئله معنا عموما تحت تاثیر سه عامل درد و رنج و ناآگاهی و ظلم ایجاد می‌شده است. نظام‌های معنایی مقدس یا منشورهای فرهنگی که در اصل نقش نظام اساطیری را در فرهنگ دارند، حل مسئله معنا را انجام می دهند که در فرهنگ شیعی این موضوع بیش از همه بر عهده گفتمان کربلا بوده است.

در حوزه فرهنگ شیعی که تلاش می‌کرد خود را از رقیبان مجاور یعنی اهل سنت تمایز دهد، در محدوده زبان فارسی اثری نبود که این گفتمان را بیان کند و محمل بسط آن باشد.

در این بستر تاریخی و فرهنگی بود که اثر روضه الشهدا خلق شد. و به دلیل تناسب بالایی که با زمینه‌ها و نیازهای فرهنگی شیعه (استقبال شیعیان اهل هرات و... از این اثر بیانگر آنست) و هم‌چنین تناسبی که با فرهنگ در حال شکل‌گیری تشیع صفوی داشت، کتاب کاشفی به پشتوانه سیاسی حکام صفوی همراه با نظام مناسکی وسیعی که حول عزاداری در حال بسط و گسترش بود، در ایران مورد استقبال عمومی قرار گرفت.

البته این نظام مناسکی و گفتمان کربلا که مبتنی بر کتاب کاشفی بود، بعد از اینکه به پشتوانه نظام سیاسی و در راستای اهداف آنها در گسترش تشیع در فرهنگ شیعه جا افتاد، خودش مسیر خاص خودش را پیدا کرد، به‌طوریکه بدون پشتوانه سیاسی توانست به راه خودش ادامه بدهد و در بطن و درونمایه فرهنگ شیعی ادامه پیدا کند.

در مجموع باید در نقد پاسخ جعفریان به چرایی نفوذ دیرپای این کتاب در فرهنگ شیعه گفت که پاسخ ساده شده‌ای که بر وجه ادبی تکیه کند، به جای اینکه ما را به حل مساله نزدیک کند، صورت مساله را پاک کرده و مخاطب را از فهم موضوع دورتر می کند.

به عبارت دیگر باید مسائل مربوط به فرهنگ مردم، به ویژه اموری را که ریشه در اعماق این فرهنگ دارند، با دیدی عمیق تر و همه جانبه تر مرود بررسی قرار دهیم.

این‌گونه امور ریشه در حوزه های فرهنگی، سیاسی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی حیات تاریخی آن مردم دارند.

اما اگر بحث از خرافات و تحریفات در مردم است که چرا این همه تحریف در حوزه عزاداری هست، به طوریکه به تعبیری امروز باید عزای دیگری برای این تحریفات افزوده شده به حادثه بزرگ کربلا گرفت، اگر از برج عاج نخبگان فرو آییم، باید حرف دقیق و عالمانه میرزا حسین نوری را پذیرفت که به یکی از علمای هند که در آن زمان برای ایشان نامه نوشته بود و از تحریفات رایج در مردم هند در حوزه عزاداری گله کرده بود، پاسخ داد: « آب از سرچشمه گل آلود است.» یعنی از مرکز علمی آن دوره، نجفی که در همان دوره علمای بزرگی در آن می‌زیستند، این مساله ریشه می‌گرفت، شاید بتوان این گونه تفسیر کرد که تقصیر مردم نیست، نخبگان خود در کارشان کوتاهی می‌کنند.

نکته آخر اینکه مسئله عزاداری و کتاب روضه الشهدا هنوز نیازمند بحث‌های بسیار دقیق‌تری و تحقیقات عمیق تری است تا نقش وسیع این کتاب در فرهنگ شیعی ایرانی روشن شود و بهتر است در این رابطه نقش و سهم نخبگان سنتی در بسط نفوذ این کتاب، با تایید آن یا سکوت در برابر آن، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

منابع:
۱) جعفریان، رسول(1386) تاملی در نهضت عاشورا، قم، مورخ
۲) رحمانی، جبار(1385) « لزوم مطالعات اسطوره شناختی در ایران شیعی: اسطوره شناسی ایرانی شیعی» در مجله فصلنامه انسان شناسی، شماره 4، تابستان و پائیز 1385 صص215-238
۳)Geertz, Clifford(1973) Interpretation of Culture, NewYork:Basic Books publisher
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما