کد مطلب : ۲۵۱۹۴
چرا مقتلخوانی در هیئات کمرنگ شده است؟
مداحی هم باید مانند منبر مستند باشد
فرهاد اسفندیاری
یکی از دغدغههای جدی مقام معظم رهبری و مراجع عظام شیعه موضوع جلوگیری از بروز انحراف در مراسمهای دینی و مجالس اهل بیت (ع) است. مجالسی که به فرموده ائمه یکی از مهمترین راهها برای تربیت پیروان و راه رسیدن به مراحل کمال اخلاقی و رفتاری است. شاید به جرأت بتوان گفت که اگر مجالس دینی منسوب به اهل بیت نبود امروز از اسلام جز نامی در چند حوزه علمیه محدود باقی نمیماند. حتی طلاب علوم دینی و فقهای بزرگ نیز از دل همین مجالس و به برکت همین اجتماعات وارد حوزههای علوم دینی شدهاند. لذا امام صادق(ع) با تعابیر مختلف به اصحاب میفرمودند که چنین مجالسی را تشکیل دهید و حدیث ما اهل بیت را بیان کنید؛ زیرا من این جلسات و اجتماع شیعیان را دوست دارم.
اما آنچه موجب نگرانی بزرگان دین در سالهای اخیر شده بیان مطالب غیر مستند و بعضا خوابهایی که نمیشود به آنها تکیه علمی و عقلی کرد در این مجالس است. آنچه از سوی ائمه توصیه شده بیان روایات و فضایل اهل بیت در چنین مجالسی است؛ اما برخی از محافل مذهبی با فاصلهگرفتن از علما تنها بهدنبال شور محض هستند. در همین ارتباط آیتالله جوادی آملی میگوید: «در جریان قمیین، بعضی از علمای بزرگوار قم به جرم اینكه بخشی از روایات ضعیف را نقل میكردند همین علمای قم تبعیدشان كردند كه این بزرگان قم، این را از اینجا بیرون كردند كه چرا روایات ضعیف را نقل میكنی. چه رسد به اینكه انسان بیاید شرف دنیا و آخرت كه سیدالشهداء است با خواب و با یك چیزهایی كه معتبر نیست...! مگر مقتل كم است، مگر مصیبت كم است، مگر حرفهای گدازنده كم است؟... آنها پوست و استخوان آدم را میسوزاند اگر كسی اهل معرفت باشد دیگر لازم نیست كه حتما آن حرفهایی كه معقول و مقبول و منقول نیست آنها را آدم نقل بكند.»
یکی از دلایل افتادن در این ورطه، دوریگزیدن از کتب معتبر مقتل است. در شیوه مقتلخوانی سنتی بدون اینکه حوادث روز عاشورا دچار تحریف شود، به بیان حقایق و مستندات بدون دخالت عواطف و احساسات پرداخته میشود. از معتبرترین و قدیمیترین مقتلها، مقتل عبدالرزاق مقرم و لهوف سید بن الطاووس، مرحوم شوشتری، مقتل خوارزمی از علمای اهل سنت و همچنین مقتل نفس المهموم از مرحوم شیخ عباس قمی است. در چنین مراسماتی حالت «شعور حسینی» بر «شور حسینی» غلبه داشته و یک حال معنوی و آرامبخشی در فرد به وجود میآورد و صد البته تاثیرگذاری آن بیشتر است.
سیره بزرگان علما نیز چنین بوده که با وجود دانش کافی و احاطه علمی باز هم از روی مقتل به بیان مصائب اهل بیت میپرداختند. برای نمونه رهبر انقلاب در یکی از خطبههاى نمازجمعه تهران بدین شیوه به ذکر مصیبت پرداختند:
«من امروز میخواهم از روی مقتلِ «ابنطاووس» - که کتاب «لهوف» است - یک چند جمله ذکر مصیبت کنم و چند صحنه از این صحنههای عظیم را برای شما عزیزان بخوانم. البته این مقتل، مقتل بسیار معتبری است. این سیدبنطاووس -که علیبنطاووس باشد- فقیه است، عارف است، بزرگ است، صدوق است، موثّق است، مورد احترام همه است، استاد فقهای بسیار بزرگی است؛ خودش ادیب و شاعر و شخصیت خیلی برجستهای است. ایشان اولین مقتل بسیار معتبر و موجز را نوشت. البته قبل از ایشان مقاتل زیادی است. استادشان -ابن نَما- مقتل دارد، «شیخ طوسی» مقتل دارد، دیگران هم دارند. مقتلهای زیادی قبل از ایشان نوشته شد؛ اما وقتی «لهوف» آمد، تقریبا همه آن مقاتل، تحتالشعاع قرار گرفت. این مقتلِ بسیار خوبی است؛ چون عبارات، خیلی خوب و دقیق و خلاصه انتخاب شده است. من حالا چند جمله از اینها را میخوانم.» (۱۳۷۷/۰۲/۱۸)
یکی از محاسن مقتلخوانی از روی کتاب این است که تنها مستندات بیان میشود و گوینده چیزی از خود اضافه نمیکند. البته شاید کمی از جذابیت ظاهری جلسه کاسته شود؛ ولی نباید از یاد ببریم که هدف از تشکیل مجلس چه بوده است! حُسن دیگر مقتلخوانی این است که به مخاطب القا میشود باید مداحی هم مانند منبر علمی و دقیق و قابل استناد باشد.
اما آنچه موجب نگرانی بزرگان دین در سالهای اخیر شده بیان مطالب غیر مستند و بعضا خوابهایی که نمیشود به آنها تکیه علمی و عقلی کرد در این مجالس است. آنچه از سوی ائمه توصیه شده بیان روایات و فضایل اهل بیت در چنین مجالسی است؛ اما برخی از محافل مذهبی با فاصلهگرفتن از علما تنها بهدنبال شور محض هستند. در همین ارتباط آیتالله جوادی آملی میگوید: «در جریان قمیین، بعضی از علمای بزرگوار قم به جرم اینكه بخشی از روایات ضعیف را نقل میكردند همین علمای قم تبعیدشان كردند كه این بزرگان قم، این را از اینجا بیرون كردند كه چرا روایات ضعیف را نقل میكنی. چه رسد به اینكه انسان بیاید شرف دنیا و آخرت كه سیدالشهداء است با خواب و با یك چیزهایی كه معتبر نیست...! مگر مقتل كم است، مگر مصیبت كم است، مگر حرفهای گدازنده كم است؟... آنها پوست و استخوان آدم را میسوزاند اگر كسی اهل معرفت باشد دیگر لازم نیست كه حتما آن حرفهایی كه معقول و مقبول و منقول نیست آنها را آدم نقل بكند.»
یکی از دلایل افتادن در این ورطه، دوریگزیدن از کتب معتبر مقتل است. در شیوه مقتلخوانی سنتی بدون اینکه حوادث روز عاشورا دچار تحریف شود، به بیان حقایق و مستندات بدون دخالت عواطف و احساسات پرداخته میشود. از معتبرترین و قدیمیترین مقتلها، مقتل عبدالرزاق مقرم و لهوف سید بن الطاووس، مرحوم شوشتری، مقتل خوارزمی از علمای اهل سنت و همچنین مقتل نفس المهموم از مرحوم شیخ عباس قمی است. در چنین مراسماتی حالت «شعور حسینی» بر «شور حسینی» غلبه داشته و یک حال معنوی و آرامبخشی در فرد به وجود میآورد و صد البته تاثیرگذاری آن بیشتر است.
سیره بزرگان علما نیز چنین بوده که با وجود دانش کافی و احاطه علمی باز هم از روی مقتل به بیان مصائب اهل بیت میپرداختند. برای نمونه رهبر انقلاب در یکی از خطبههاى نمازجمعه تهران بدین شیوه به ذکر مصیبت پرداختند:
«من امروز میخواهم از روی مقتلِ «ابنطاووس» - که کتاب «لهوف» است - یک چند جمله ذکر مصیبت کنم و چند صحنه از این صحنههای عظیم را برای شما عزیزان بخوانم. البته این مقتل، مقتل بسیار معتبری است. این سیدبنطاووس -که علیبنطاووس باشد- فقیه است، عارف است، بزرگ است، صدوق است، موثّق است، مورد احترام همه است، استاد فقهای بسیار بزرگی است؛ خودش ادیب و شاعر و شخصیت خیلی برجستهای است. ایشان اولین مقتل بسیار معتبر و موجز را نوشت. البته قبل از ایشان مقاتل زیادی است. استادشان -ابن نَما- مقتل دارد، «شیخ طوسی» مقتل دارد، دیگران هم دارند. مقتلهای زیادی قبل از ایشان نوشته شد؛ اما وقتی «لهوف» آمد، تقریبا همه آن مقاتل، تحتالشعاع قرار گرفت. این مقتلِ بسیار خوبی است؛ چون عبارات، خیلی خوب و دقیق و خلاصه انتخاب شده است. من حالا چند جمله از اینها را میخوانم.» (۱۳۷۷/۰۲/۱۸)
یکی از محاسن مقتلخوانی از روی کتاب این است که تنها مستندات بیان میشود و گوینده چیزی از خود اضافه نمیکند. البته شاید کمی از جذابیت ظاهری جلسه کاسته شود؛ ولی نباید از یاد ببریم که هدف از تشکیل مجلس چه بوده است! حُسن دیگر مقتلخوانی این است که به مخاطب القا میشود باید مداحی هم مانند منبر علمی و دقیق و قابل استناد باشد.
مرجع : شما