کد مطلب : ۱۳۰۸۴
مؤسسه وعظ و خطابه 4 / وعظ و خطابه در تقابل یا در راستای حوزه علمیه
گفتوگو با بابالله ثقهالاسلامی- بخش اول
حمیدزاده: هدف غایی مؤسسه وعظ و تبلیغ چه بود؟ برداشت خود حضرتعالی چیست؟
ثقـهالاسلامی: در همان ایام در سالهای دوم موسسه شایعهای به وجود آمد که وعظ و تبلیغ را برای تضعیف حوزههای علمیه قم تأسیس کردهاند و مشهور بود که بعضی از مراجع در آن زمان با این مؤسسه مخالف بودند و حتی گویا بین آنها و دربار مکاتباتی صورت گرفته که من آن را دقیقاً نمیدانم. اما اتفاقاتی که افتاد این بود که شهریه طلبههایی که از قم به وعظ و تبلیغ و به دانشکده الهیات آمدند، در همان سال دوم دانشکده وعظ و تبلیغ قطع شد که کار را مشکل کرد و حتی بعضی از طلبهها در هفته دو روز به حوزه میرفتند و شبانه برمیگشتند که فردا صبح در دانشکده الهیات و وعظ و تبلیغ باشند. حضور و غیاب را هم خیلی سخت میگرفتند. یک چنین شهرتها و برخوردهایی انجام گرفت. پیدا بود که پشت پرده قطع شهریه طلبهها، تعارض و برخورد بین مؤسسه وعظ و تبلیغ و روحانیت عالی بود؛ با این حال وعظ و تبلیغ را ادامه دادند و سالهای بعد هم مرتب امتحانات میگرفتند و به شرط ورود آن، گواهی مدرسین حوزه علمیه هم اضافه کردند؛ ولی در سالهای بعد ورود به مؤسسه وعظ و تبلیغ را منوط به داشتن تصدیق مدرسی کردند، قرار بود ارزش مؤسسه لیسانس شناخته شود.
حمیدزاده: و سالهای بعد هم منوط کردند؟
ثقـهالاسلامی: قرار بود با داشتن تصدیق مدرسی، ارزش تحصیلی در مؤسسه وعظ و تبلیغ، لیسانس باشد، چون دانشکده الهیات هم در جنب وعظ و تبلیغ بود؛ زیرا دانشکده الهیات هم به معقول و منقول معروف بود و دورهاش سه سال بود و مؤسسه وعظ و تبلیغ هم دورهاش سه سال بود.
گویا دانشگاهیها آن ایام اعتراض کردند که معنی ندارد با آمدن اینها به این مؤسسه وعظ و تبلیغ که بدون دوره مدرسی آمدند و مدرک گرفتند، چون دوره اول تقریباً بدون مدرسی بود و میگفتند اینها باید لیسانس باشند، دانشکده الهیات و معقول و منقولها هم لیسانس باشند. چرا دو تا دانشکده لیسانس کنار هم باشد؟ خوب است که اینها در هم ادغام شوند. یک تظاهراتی هم در دانشکده الهیات و وعظ و تبلیغ انجام شد.
مؤسسه وعظ و تبلیغ دنبال این بود که ارزش را اعلام کنند. از آن طرف مشهور بود که قمیها و علما فشار میآورند که موسسه وعظ و تبلیغ را تعطیل کنند، چون تقریباً ثابت شد وعظ و تبلیغ واحدی است که در مقابل حوزه علمیه قم درست میشود و تقریباً مسلم شد که حتی بعضی طلبههای مقدس احتیاط میکردند که بروند و به موسسه وعظ و تبلیغ نروند و چون شهریه بعضی از طلبهها هم قطع شده بود دیگر مسلم شده بود.
سر و صداهایی که در آن زمان هم در دانشگاه بود و هم در دانشکده الهیات، کار را به جایی رساند که مصوبهای در شورای عالی فرهنگ تصویب شد که وعظ و تبلیغیها بعد از سه سال فارغالتحصیل میشوند و حق دارند وارد دانشکده الهیات شوند و در سال دوم بنشینند.یعنی یک سال دیگر در دانشکده الهیات درس بخوانند و فارغالتحصیل بشوند.
همان سالها که چنین چیزی مصوب شد، اسم دانشکده معقول و منقول را هم عوض کردند و به دانشکده الهیات و معارف اسلامی تبدیل شد. یک سال به دورهاش اضافه کردند، سه سال بود، شد چهار سال و دو دورهاش را چهار ساله کردند. فکر میکنم سالهای ۳۹ یا ۴۰ هم دوره فوق لیسانس برای دانشکده الهیات درست کردند و این مصوبه را هم برای مؤسسه وعظ و تبلیغ گذاشتند.
ما سری اول دانشجویان مؤسسه بودیم که فارغالتحصیل شدیم و در سال دوم دانشکده الهیات نشستیم که برخورد بدی به وجود آمد. دانشجویان دانشکده الهیات طلبه نبودند، ما همه طلبه بودیم و آنها اکثراً دیپلمه بودند. تقریباً برخوردهایی وجود داشت، چون آنها نمیدانستند چه جور شد که ما به دانشکده الهیات آمدیم ، در همان سالها دانشکده الهیات را از پل چوبی به محلی در اول خیابان سیمتری، نزدیک خیابان ۲۴ اسفند آن زمان (میدان انقلاب فعلی) منتقل کردند ولی مؤسسه وعظ و تبلیغ را در همین پلچوبی نگه داشتند.
حمیدزاده: آقای ثقـهالاسلامی یک ایهام وجود دارد در رابطه با اینکه مؤسسه وعظ و تبلیغ تحت پوشش ساواک یا سازمان اوقاف آن روز بود، بفرمایید آیا مؤسسه دیگری در کنار این مؤسسه بود که این تشابه پیش آمده، یا اینکه یک فضای تبلیغی به وجود آمده بود؟
ثقـهالاسلامی: مؤسسه وعظ و تبلیغی که ما از آن بحث کردیم که دوره اولش در همان سالهای ۳۲ و ۳۳ تأسیس شد، این صرفاً زیرمجموعه دانشگاه تهران بود و وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش شورایی به نام شورای عالی فرهنگ داشتند که بیشتر این تعیین ارزشها در آنجا بود و به آنجا ارجاع داده میشد؛ بنابراین مؤسسه وعظ و تبلیغ اسلامی مورد بحث ما صرفاً مؤسسه دانشگاهی و زیرنظر دانشگاه و وابسته به دانشگاه بود، حتی همه انتشاراتی هم که منتشر شده و بعضی از آنها موجود است روی جلدشان نوشته دانشگاه تهران «دانشکده معقول و منقول»، «مؤسسه وعظ و تبلیغ اسلامی».
یعنی به هیچ مؤسسه و تشکیلات و دولت و ادارهای وابسته نبوده، نه به ساواک، نه به نخستوزیری، نه به سازمان اوقاف آن زمان (البته سازمان اوقاف آن موقع وجود نداشت چون سازمان اوقاف وابسته به وزارت آموزش و پرورش یعنی وزارت فرهنگ به اصطلاح آن روز بود.)
موسوی: یعنی یکی از دانشکدههای معقول و منقول بود؟
ثقـهالاسلامی: بله یکی از دانشکدههای معقول و منقول بود. حتی گاهی اوقات هم به موازات دانشکده معقول و منقول حرکت کرد و در گواهینامههایی که صادر شد، گفتند که معادل با لیسانس است هرچند که اوایل در تعیین ارزش، آن را معادل فوق دیپلم محسوب میکردند.
اما بعد از سالهای ۴۴ که اوقاف هم مستقل شد و سازمان اوقاف درست شد، سازمان اوقاف تشکیلاتی با کمک بعضی از روحانیون حوزه علمیه قم و با کمک ساواک (وزارت اطلاعات) درست کرد و اسم این مؤسسه را گذاشتند مؤسسه وعظ و خطابه. محل این مؤسسه وعظ و خطابه در مدرسهای به نام مدرسه «ایلچی کبیر» در بازار در نقطه آهنگران در بازار مدرسه ایلچی کبیر مدرسه قدیمی مخصوص طلبهها بود.
اسمش را گذاشتند مؤسسه وعظ و خطابه و تقریباً چند سالی در آنجا طلبه پذیرفتند و قصد آنها این بود که مبلغ تربیت کنند که در همان ایام در حوزه علمیه قم هم چنین اقداماتی وجود داشت، مثلاً تقریباً دارالتبلیغ اسلامی درست شد و اینها در یک دوران خاصی شروع شد.
علاقهمندان میتوانند برای آشنایی با «موسسه وعظ و خطابه» به «پرونده ویژه خیمه» در این زمینه مراجعه کنند.