کد مطلب : ۲۶۹۹۰
گفت و گو با حجت الاسلام سید رضا عمادی
مداح را در جامعه به عنوان الگو میشناسند
بخش پایانی
سال ۱۳۵۰حسن البکر خانواده های ایرانی ساکن عراق را اخراج می کند ، خانواده سید رضا نیز که ساکن نجف بودند بار و بندیلشان را جمع می کنند و در تهران ساکن می شوند. عموی سید در جریان انتفاضه شیعیان عراق شهید می شود. سید نوجوان در دوازده سالگی پای در حوزه مجتهدی می گذارد و طلبه می شود. هنوز مهر طلبگی اش خشک نشده خودش را در صف گردان میثمی ها در خط مقدم جای می دهد.
حجت الاسلام سید رضا عمادی این روزها برای هیئتی ها نام شناخته شده ای است. مشخصه اصلی منبرهای او حضور گسترده جوانان هیئتی است. به بهانه هفته دفاع مقدس میزبان این استاد حوزه و دانشگاه در دفتر و حسینیه عقیق شدیم تا از خاطرات سال های حماسه و دفاع تا دغدغه های فرهنگی او بشنویم.
بخش اول گفت و گوی ما با حجت الاسلام سید رضا عمادی را اینجا خواندید. در ادامه بخش پایانی این گفت و گو منتشر می شود:
*شما در لا به لای صحبتهایتان به این نکته اشاره کردید که رابطه خوبی با این مداحان جوان و صاحب نام دارید و در هیئات منبر هم میروید. میدانید که امروز مداحان ما در عرصههای سیاسی و اجتماعی موضعگیریهای تأثیرگذاری دارند و اصلاً عمده مستمعین به خاطر برخی از مداحان به آن هیئت خاص میرود. چطور یک مداح میتواند در راستای همان تعمیق معنویتی که رهبر معظم انقلاب بر روی تأکید کردهاند، حجاب، سبک زندگی اسلامی و به طور کلی فرمایشات مقام معظم رهبری و مراجع تقلید، نقش هدایتگری را ایفا کنند؟
درست است ریشه هیئتها در سنت است و امام راحل فرمودند عزاداری سنتی. اما بنابر نیازهای موجود آن دسته از مداحانی که جمعیت دارند خاصه جمعیتهای جوان باید برای خودشان تشکیلات منظم و منسجمی داشته باشند. یعنی از حالت فردمحوری به سازمانی برسند. چون جامعه و بزرگان از این مداح توقع پیدا میکند. برای اینکه بتواند پاسخگوی آن توقعات باشد، باید یک سیستم و تشکیلاتی ایجاد کند و یک تیمی مشتمل بر مشاورین فعال سیاسی و اجتماعی داشته باشد.
**مداح را در جامعه به عنوان الگو میشناسند
حتی مشاورین مذهبی و فرهنگی داشته باشد. چطور دو نفر به او شعر میدهند، دو نفر هم باید برای او در روضهخوانی راه نشان دهند؛ دو نفر باید در مورد مسائل فرهنگی و حتی سیاسی و اجتماعی مشاوره دهند. الان به نظرمن یک مداح دیگر یک مداح نیست و در جامعه به عنوان یک الگو مطرح است. این که یک عدهای دنبال یک سری آهنگهایی رفتند که جوانها طرفدار آن صوت و لحنها هستند، در این جریان و هدف هم باید تفکر کرد و نیاز به تأمل دارد. من حتی در این زمینه برنامهای را برای القای خوراک موسیقی به مداحان در دستور کار دارم و به زودی در موسسه فرهنگی خودم به مرحله اجرا درمیآورم.
**مرحوم ناظم، ابداع سبک میکرد
یک روزی هم انتقادهای زیادی به مرحوم ناظم شد که این سبک ها و صوت ها چیست که از آن استفاده میکنید. اما آن موقع این همه حساسیتی که امروز وجود دارد را شاهد نبودیم. آن روز هم خوانندگانی بودند که به روز بودند و طرفدار داشتند آیا ناظم برای پیشبرد اهداف خود از آن صوت ها و سبکها تقلید کرد؟ خیر؛ ایشان به فکر ابداع افتاد. نمیدانم که از لحاظ علم موسیقی کاری که مرحوم ناظم انجام داد جایگاهی دارد یا خیر.
میدانید که موسیقی یکی از علوم حکمت است. چون ابنسینا میگوید حکیم کسی است که دارای ۶ علم باشد، ریاضیات، طبیعیات، نجوم، الهیات، هیئت و موسیقی. چه ایرادی دارد که کسی که عالم به این علم است چیزی را که غنا و در مجالس لهو و لعب استفاده نشود را بسازد.
این مهم جزء خلأهایی است که یک تیمی به عنوان اتاق فکر باید بر روی این موضوع کار کنند. البته در مقابل آن مداحان هم باید بپذیرند و محتوا را فدای رسیدن به اهدافشان و جذبکردنهای این چنینی نکنند.
*شما خودتان به عنوان یکی از اهل منبر ، با منبر رفتن مکلاها و دانشگاهی ها در هیئات موافقید؟
اجازه بدهید این گونه پاسخ بدهم؛کسی که در مهد دین یا به عبارت دیگر در حوزههای علمیه نوجوانی و جوانی خودش را وقف فراگیری آموزههای دینی کرده تا درونمایههای ارزشمند اسلام را به مردم بشناساند را کنار میگذاریم و سراغ افرادی میرویم که اصلاً حوزه نرفتهاند و حرف از دین میزنند.
**یک منبری باید بر ادبیات عرب مسلط باشد
دین مطالعه و القای چند کتاب نیست؛ بلکه کسی که در هیئت قصد منبر رفتن دارد باید با متون دینی که عمدتاً از ادبیات عرب تشکیل شده را بداند. یک واعظ ما باید برای مردم از بحارالانوار و وسائل الشیعه بگوید. از این رو، فراگیری سطح عالی ادبیات عرب لازم و ضروری است.
*شاید برخی از این افراد در پاسخ بگویند ما هم بر ادبیات عرب تسلط کافی داریم
موضوع فقط این نیست، فردی که بر بالای منبر برای مردم از دین میگوید باید با لسان فقها و روایات آشنا باشد؛ دین را که نمیتوانیم از هر کتابی بیان کنیم. البته در این راستا امکان دارد که یک نفر زیبا و هیجانی برای مستمع صحبت کند و برخی جذب او شوند! اما آیا برای نسل جوان ما که نیاز به دینشناسی دارند و در میدان سخت سایبری امروز با رسانههای غربی و فضای دانشگاهها مواجه هستند، این نوع سخنرانیها و رویکردها کافی است؟ حتی دیده میشود برخی از این سخنرانان به اصطلاح مکلا حتی در ایران تحصیلات خود را نگذراندهاند و در اروپا فارغ التحصیل شدهاند. آیا بنیه دینی یک جوان آنقدر قوی و مستحکم شکل گرفته که بتواند این مسائل را به شکل مبیّن و شفاف، درک کند؟
*پیرامون این نکات و اظهارنظرهایی که حضرتعالی به عنوان مقدمه داشتید چندین گفتوگو و بحثهایی با اساتید و حتی همین مکلاهای شاخص داشتیم؛ برخی از آنها این اعتقاد را دارند که فضا و نوع زیستشان اجازه نداد که لباس روحانیت بر تن کنند در صورتیکه شرایط این جایگاه را داشتهاند. اگر نکات دیگری را هم مدنظر قرار دهیم خود مسئولین هیئتها هم اعتقاد به دعوت مکلاها دارند. نظر شما چیست؟
**روحانی موفق کسی است که جوانان را جذب کند
قبول دارم این اتفاقات زنجیرهای است؛ یعنی متولیان هیئت و استقبال مستمع باعث میشود تا آن مکلا برای منبر رفتن دعوت شود. البته معتقدم نباید از این نکته غافل شد که روحانی خوب هم مهم است؛ روحانی که با سخنرانی خود جوانان را جذب کند.
**برایم عجیب است که برخی هیئتیها، منبریهای حوزه نرفته دارند
البته در این راستا مکلاهایی هستند که درسهای حوزوی خواندهاند و تنها لباس روحانیت بر تن ندارند یک بحث است و برخی که تاکنون یک روز هم در حوزه نبودهاند بحث دیگر که بنده مقوله دوم را به کلی رد میکنم. نمی خواهم اسم ببرم اما من یک نفر را میشناسم که یک روز هم حوزه نرفته و امروز در هیئاتی که اهل منبر هستند، وعظ میکند. زمانی که این موضوع را شنیدم بسیار تعجب کردم و از این که برخی اهل هیئت ایشان را دعوت کردند برایم بیشتر عجیب بود.
*این عده صرفاً مدارک دانشگاهی را مجوزی برای رفتن به منبر میدانند؟!
نمیدانم که مدارک دانشگاهی خاص و عالیه دارند یا خیر. یک موقع ممکن است که یک حوزوی مکلا شود که بنده در صورت دیدار و یا تماس با آن فرد حتماً گلایه خواهم کرد.
**دنبال نان امام زمان(عج) هستیم ولی تاب ناسزا شنیدن نداریم
زیرا ما مگر میتوانیم نان امام زمان(عج)را بخوریم اما موقع ناسزا، از میدان فراری باشیم؟ بنده مگر نمیتوانم لباس شخصی بپوشم و این همه ناسزا و طعنه نشنوم؟ یعنی به عبارت بهتر برای دینشناسی و عهدهداری رسالت الهی هزینهای پرداخت نکنم و تنها از مقاصد منفعتطلبانه سود ببرم؛ این کار بسیار ناپسند و غیراخلاقی است! واقعاً بزرگانی همچون آیت الله جوادی آملی و آیت الله مکارم شیرازی در این زمینه بسیار دغدغه دارند. حتی آیت الله مکارم حوزهای را تأسیس و اعلام کردند هرکسی ملبس است میتواند به عضویت این حوزه درآید.
این که برخی از روی ناچاری همچون طلبهای که برای بدست آوردن روزی کارهای متفرقه انجام میدهد و یا روحانی به خاطر حفظ عزت و احترام خانوادهاش که مردم در ملأعام به او طعنه نزنند لباس خود را درمیآورد و با لباس شخصی در انظار، ظاهر میشود، اشکالی ندارد. اما درخور شأن منبری نیست که این کار را انجام دهد.
*برخی از متولیان هیئتها به واعظی معتقدند که رابطه صمیمانهای با مستمعین داشته باشد و مردم با او احساس قرابت بیشتری کنند. هم بحث معرفتی در هیئت تأمین شود و هم صمیمیت رفتار حکم فرما شود. البته بحث دیگر هم ارتباط منبری و مداح است که بارها دیده میشود که مداح اصلاً اعتقادی به زانو زدن و نشستن در پای منبر ندارد و بالعکس این انتقاد به واعظین و منبریها هم وجود دارد. شما فکر میکنید این نقد به چه کسی وارد است؟
بیشتر به ذاکرین. حالا شاید یک کسی بگوید چون خودش منبری است این نظر را دارد.
**بسیاری از مداحان اهمیتی به سخنرانی نمیدهند
حالا چرا میگویم این انتقاد بیشتر به مداحان وارد است، زیرا من عملاً به این واقعیت رسیدهام. من خودم سینهزن بودم و هستم؛ پیش آمده که محرم یکجا قول دادم که تا پایان مراسم در آن هیئت حضور داشته باشم و این کار را کردهام. ولی اینکه تأثیری بر روی آن مداح مربوطه و یا قشر ذاکرین ما داشته باشد را ندیدم. میخواهم بگویم این شاید استدلالی باشد که برخی میگویند منبریهای ما این چنین کنند، تأثیر خواهد داشت که متأسفانه در عمل، هیچ اتفاقی نیفتاد.
**افتخار میکنم در هیئات مذهبی منبر میروم
اصلاً یکی از دلایلی که بنده بیشتر با جوانان هیئتی ارتباط دارم و در هیئات مداحانی همچون حسین سیب سرخی و عبدالرضا هلالی و... منبر میروم این است که خودم سینهزن بودم و در جامه یک طلبه پا به هیئت گذاشتم. من خودم سینه زن بودم و دوستان هیئتی از حیث قرابت دعوت میکردند. و گرنه کار اصلی بنده اصلاً منبر نیست . بنده مدیریت یک موسسه فرهنگی هنری را برعهده دارم . البته ناگفته نماند افتخار میکنم در هیئات مذهبی کشور منبر میروم.
*یعنی معتقدید حضور منبری و واعظ تا پایان مجلس هم باعث نمی شود برخی مداحان پای منبر نشین شوند؟
بنده آزمایش کردم و جواب نداد؛ حداقل در آن هیئتی که بنده تا پایان جلسه سینه زدم مداح به هنگام سخنرانی حضور پیدا نکرد. البته به این نکته هم اشاره کنم که نمیتوانیم این بحث را یک طرفه دنبال کنیم و حتماً نیاز است واکنشهای آقایان مداح را هم داشته باشیم. اما ذاکران ما بدانند امروز نقش موثری را در القای مفاهیم دینی برعهده دارند، زیرا مستمع جوان ما به هیئت میآید و وقتی میبیند مداح آن جا که الگوی اوست اهمیتی به سخنرانی نمیدهد این بیاعتنایی در او هم شکل میگیرد.
*البته در این میان برخی از مداحان هم پای منبر نشستهاند و به سخنرانی اهمیت ویژه ای می دهند
بله. قبول دارم. اما جلسهای هم رفتهام که روضه را هم خواندهام و مجلس به اوج خودش رسیده اما دریغ از توجه مداح که در آبدارخانه نشسته بود. اتفاقاً مداح باید شمّ خوبی داشته باشد و بداند در این فضا باید بیاید و از حرارت جلسه کم نکند، بلکه با نفس او این حال و هوا به اوج خودش برسد. اما هیئت سرد میشود و منبری دعا میخواند اما خبری از مداح نیست. دیدم از روی منبر بلند شدم که مجلس را ترک کنم، ذاکر ما آرام آرام وارد هیئت میشود. من خودم پای منبر و مداحش زانو زدهام؛ معلوم است که این رفتارها انعکاس منفی دارد.
**در گذشته ذاکرین ما بیشتر به منبری اهمیت میدادند
البته این رفتارها اخیراً مرسوم شده و قبلاً از این کارها خبری نبود. یادم میآید آن هیئتهای رزمنده ها را منبر میرفتم مداح از ابتدا تا پایان جلسه حضور داشت. حضور او بسیاری از مستمعان را نیز پای منبر میکشاند و استفاده از سخنرانی به حداکثر میرسید.
*در جریان هستید که حضرت آقا به برخی از مداحان فرموده بودند از برهنه شدن در هنگام سینهزنی راضی نیستند . به نظر شما وظیفه هیئت ها در قبال این موضوع چیست؟
فرمایشات حضرت آقا سمعاً و طاعتاست؛ اصلاً ما نمیتوانیم در مقابل نظر ایشان نظر و راهکار و اشارهای داشته باشیم. اما یک اِن قُلتی دارم. امام صادق(ع) همواره شکوهای که از اصحابشان داشتند این بود که شب یک فرمایشی داشتند و صبح در سر بازار میشنیدند. یک روالی همیشه بین مراجع و علما و ارتباطشان با مردم در طول تاریخ وجود داشته و آن هم استفتاء بوده است. ما طلبهها هم به این کار اشراف داریم. می رفتند پیش فلان مرجع و عالم می پرسیدند که ما چگونه وضو بگیریم؟ این استفتاء گاهی کتبی بوده و گاهی شفاهی که الان کاملاً کتبی است. سوال مینوشتند و پاسخ میگرفتند.
**علنی شدن صحبتهای خصوصی علما و رهبری، خطرناک است
اما این که یک نفر بگوید حضرت آقا فلان مطلب را گوشزد کرده و علنی کند، رواج این اقدام بسیار خطرناک است. چون هرکسی هر حرفی را خواهد زد. ما با این کار پایه استفتائات مکتوب را سست میکنیم. در انتقال این گونه مطالب کانال و زاویه کار به این صورت نیست. مگر حضرت آقا در موضوع قمهزنی سخنرانی نکردند. من سخنرانی ایشان را حفظ هستم. حتی ایشان در این سخنرانی به این عبارت اشاره دارند که شاید یک سری هم گلایه کنند که چرا بنده این مطالب را عنوان میکنم که اگر من نگویم چه کسی بگوید. در عبارات پایانی هم فرمودند شاید برخی هم مقلد بنده نباشند اگر اظهار به این کار کنند بنده قلباً ناراضی هستم. این کار هم جمع شد. میخواهم بگویم اگر نیاز به این کار باشد آیا خود حضرت آقا شجاعت این کار را ندارد و نفوذ کلام ندارد؟!
بالاخره با توجه به روحیه جوانان باید لطیفتر و مدبرانهتر در این راستا اقدامی انجام دهیم. شیوه انتقال بسیار مهم است. برای همین میگویم در سیستم مداحی و هیئت باید یک سیستم سازماندهی شدهای باشد.
**این دعوای جدیدی نیست
فکر میکنید همین جریان دعوای جدیدی است؟ سال ۶۶، ۶۷ بود من وسط چهارراه محلمان با سه، چهار نفر نزدیک بود درگیر شویم؛ با چند حزباللهی بر سر همین موضوع برهنهشدن. یک عده لخت میشدند و و ما همان موقع مخالف بودیم. من نگاهم این نیست که حتماً باید برهنه شد اتفاقاً برخی از همین طیفی که امروز دَم از برهنه نشدن میزنند آن موقع مقابل ما بودند. چون عرف عزاداری برهنه شدن را نمیپذیرد.
ما با برخی از این آقایان دوستانه صحبت کردیم که پشت میکروفون میگویند اگر برهنه نمیشوید مجلس را ترک کنید. صاحب این مجلس خود امام حسین(ع) است و شما به چه حقی مستمع اهلبیت را از هیئت بیرون میکنید؟! ما این حرفها را دو دهه پیش میزدیم به آن کسانی که الان اعلام میکنند برهنه نشوید! شما در هیئتها برهنه شدن را عُرف کردید و حالا می خواهید یک شَبه جلوی آن را بگیرید. این طیف مقابل هم چون بُنیه مذهبی و اعتقادی درستی ندارند جلوی این آقایان می ایستند و میگویند چون فلانی گفته اتفاقاً ما میخواهیم برهنه شویم.
*این جریان تشیع انگلیسی هم که حضرت آقا بارها درباره آنها صحبت کردهاند هم در جریان این هجمهها فعال میشوند و از این اختلافات کمال استفاده را میبرند. در این باره صحبت کنید؟
**کج سلیقگی ما به لشکر انحراف اضافه میکند
چه بسا شخصی در این راستا برهنه میشود و از این سینهزدن به لذت معنوی دست پیدا میکند. نمیخواهم بگویم کار درستی است یا غلط اما در این سیاستها نقشی ندارد. ماحصل این اقدامات و نوع رویکردها به افزایش طرفدارهای این آخوند انگلیسی منتج میشود. بدون اینکه این آقا را بشناسند و طرفدارش باشند با رفتارمان این سیر جذب شدن را ایجاد میکنیم. کجسلیقگی ما باعث میشود با دست خودمان به لشکر انحراف اضافه کنیم.
شیوه برخورد و ارائه طریق در هیئت همین طوری نیست و کارشناسی میخواهد و کسانی که در دل هیئت و دل این طیفی که دهه اخیر بوجود آمدهاند، فعالیت دارند باید به مسائل روز و آسیبهای آن واقف باشند. کسی میتواند در اینجا به موفقیت دست پیدا کند که اول فضای هیئت و دوم این جوانها را بشناسد. چون این جوانها با نسلهای دهههای پیش قابل قیاس نیستند. الان بچه هیئتی داریم که همه کار حتی ضددینی هم میکند اما می گوید فقط امام حسین(ع)!
*راجع به عکسی که با آقای بهلول دارید، بگویید؟
اربعین شهادت آیتالله حکیم بود که با جمعی از دوستان به کربلا رفتیم. ما چند اتوبوس بودیم و آقای بهلول نیز همراه ما بودند. ما جزء اولین کاروانهایی بودیم که برای حضور در مراسم چهلم آیتالله حکیم به کربلا رفتیم که توفیقی شد چند روزی از فیض وجود آقای بهلول بهرهمند شویم.
*در صحبت هایتان گفتید کار هنری هم می کنید ، خطاطی را کجا آموختید؟
در کانون پرورش فکری محلمان اولین بار نزد استادی رفتم و آنجا زنگ علاقه و انگیزه من نسبت به آموختن این هنر به صدا درآمد.کاخ جوانان کانون شهید مطهری. از آن جا شروع کردید.
*با توجه با به گرایشان هنریتان ، ارتباط روحانیون و هنرمندان را چقدر در گسترش تولید آثار هنری دینی موثر می دانید؟
اتفاقا من معتقدم باید این اتفاق بیفتد ، چه اشکالی دارد برخی از این طلبه ها و روحانیون ما سر صحنههای فیلمبرداری بروند، کارشناسی کنند و برای بهتر ساخته شدن فیلمها نظرات دینی بدهند. خود بنده چندین بار به خاطر دوستیهایی که با برخی از این بازیگران همچون حامد بهداد داشتم، وارد این فضاها شدم.
**حامد بهداد سوالات اعتقادیاش را از من میپرسد
حتی این بازیگر سینمای ایران گاهی زنگ می زند و در مورد مسائل مختلف با هم صحبت میکنیم. به واقع در مورد بسیاری از مسائل اعتقادی خودش از من سوال میکند.
*چطور با او آشنا شدید؟
من در ختم پدرخانم یکی از دوستانم در لواسان که برای حاضرین پیرامون آخرت و مرگ صحبت میکردم با حامد بهداد آشنا شدم. پس از آن جلسه آمد و احوالپرسی کرد و گفت حاج آقا من ۶ ماه است پدرم را از دست دادم تاکنون این صحبت ها را نشنیدم و به هم شماره دادیم. تاکنون چندین بار با هم دیدار داشتیم.
حجت الاسلام سید رضا عمادی این روزها برای هیئتی ها نام شناخته شده ای است. مشخصه اصلی منبرهای او حضور گسترده جوانان هیئتی است. به بهانه هفته دفاع مقدس میزبان این استاد حوزه و دانشگاه در دفتر و حسینیه عقیق شدیم تا از خاطرات سال های حماسه و دفاع تا دغدغه های فرهنگی او بشنویم.
بخش اول گفت و گوی ما با حجت الاسلام سید رضا عمادی را اینجا خواندید. در ادامه بخش پایانی این گفت و گو منتشر می شود:
*شما در لا به لای صحبتهایتان به این نکته اشاره کردید که رابطه خوبی با این مداحان جوان و صاحب نام دارید و در هیئات منبر هم میروید. میدانید که امروز مداحان ما در عرصههای سیاسی و اجتماعی موضعگیریهای تأثیرگذاری دارند و اصلاً عمده مستمعین به خاطر برخی از مداحان به آن هیئت خاص میرود. چطور یک مداح میتواند در راستای همان تعمیق معنویتی که رهبر معظم انقلاب بر روی تأکید کردهاند، حجاب، سبک زندگی اسلامی و به طور کلی فرمایشات مقام معظم رهبری و مراجع تقلید، نقش هدایتگری را ایفا کنند؟
درست است ریشه هیئتها در سنت است و امام راحل فرمودند عزاداری سنتی. اما بنابر نیازهای موجود آن دسته از مداحانی که جمعیت دارند خاصه جمعیتهای جوان باید برای خودشان تشکیلات منظم و منسجمی داشته باشند. یعنی از حالت فردمحوری به سازمانی برسند. چون جامعه و بزرگان از این مداح توقع پیدا میکند. برای اینکه بتواند پاسخگوی آن توقعات باشد، باید یک سیستم و تشکیلاتی ایجاد کند و یک تیمی مشتمل بر مشاورین فعال سیاسی و اجتماعی داشته باشد.
**مداح را در جامعه به عنوان الگو میشناسند
حتی مشاورین مذهبی و فرهنگی داشته باشد. چطور دو نفر به او شعر میدهند، دو نفر هم باید برای او در روضهخوانی راه نشان دهند؛ دو نفر باید در مورد مسائل فرهنگی و حتی سیاسی و اجتماعی مشاوره دهند. الان به نظرمن یک مداح دیگر یک مداح نیست و در جامعه به عنوان یک الگو مطرح است. این که یک عدهای دنبال یک سری آهنگهایی رفتند که جوانها طرفدار آن صوت و لحنها هستند، در این جریان و هدف هم باید تفکر کرد و نیاز به تأمل دارد. من حتی در این زمینه برنامهای را برای القای خوراک موسیقی به مداحان در دستور کار دارم و به زودی در موسسه فرهنگی خودم به مرحله اجرا درمیآورم.
**مرحوم ناظم، ابداع سبک میکرد
یک روزی هم انتقادهای زیادی به مرحوم ناظم شد که این سبک ها و صوت ها چیست که از آن استفاده میکنید. اما آن موقع این همه حساسیتی که امروز وجود دارد را شاهد نبودیم. آن روز هم خوانندگانی بودند که به روز بودند و طرفدار داشتند آیا ناظم برای پیشبرد اهداف خود از آن صوت ها و سبکها تقلید کرد؟ خیر؛ ایشان به فکر ابداع افتاد. نمیدانم که از لحاظ علم موسیقی کاری که مرحوم ناظم انجام داد جایگاهی دارد یا خیر.
میدانید که موسیقی یکی از علوم حکمت است. چون ابنسینا میگوید حکیم کسی است که دارای ۶ علم باشد، ریاضیات، طبیعیات، نجوم، الهیات، هیئت و موسیقی. چه ایرادی دارد که کسی که عالم به این علم است چیزی را که غنا و در مجالس لهو و لعب استفاده نشود را بسازد.
این مهم جزء خلأهایی است که یک تیمی به عنوان اتاق فکر باید بر روی این موضوع کار کنند. البته در مقابل آن مداحان هم باید بپذیرند و محتوا را فدای رسیدن به اهدافشان و جذبکردنهای این چنینی نکنند.
*شما خودتان به عنوان یکی از اهل منبر ، با منبر رفتن مکلاها و دانشگاهی ها در هیئات موافقید؟
اجازه بدهید این گونه پاسخ بدهم؛کسی که در مهد دین یا به عبارت دیگر در حوزههای علمیه نوجوانی و جوانی خودش را وقف فراگیری آموزههای دینی کرده تا درونمایههای ارزشمند اسلام را به مردم بشناساند را کنار میگذاریم و سراغ افرادی میرویم که اصلاً حوزه نرفتهاند و حرف از دین میزنند.
**یک منبری باید بر ادبیات عرب مسلط باشد
دین مطالعه و القای چند کتاب نیست؛ بلکه کسی که در هیئت قصد منبر رفتن دارد باید با متون دینی که عمدتاً از ادبیات عرب تشکیل شده را بداند. یک واعظ ما باید برای مردم از بحارالانوار و وسائل الشیعه بگوید. از این رو، فراگیری سطح عالی ادبیات عرب لازم و ضروری است.
*شاید برخی از این افراد در پاسخ بگویند ما هم بر ادبیات عرب تسلط کافی داریم
موضوع فقط این نیست، فردی که بر بالای منبر برای مردم از دین میگوید باید با لسان فقها و روایات آشنا باشد؛ دین را که نمیتوانیم از هر کتابی بیان کنیم. البته در این راستا امکان دارد که یک نفر زیبا و هیجانی برای مستمع صحبت کند و برخی جذب او شوند! اما آیا برای نسل جوان ما که نیاز به دینشناسی دارند و در میدان سخت سایبری امروز با رسانههای غربی و فضای دانشگاهها مواجه هستند، این نوع سخنرانیها و رویکردها کافی است؟ حتی دیده میشود برخی از این سخنرانان به اصطلاح مکلا حتی در ایران تحصیلات خود را نگذراندهاند و در اروپا فارغ التحصیل شدهاند. آیا بنیه دینی یک جوان آنقدر قوی و مستحکم شکل گرفته که بتواند این مسائل را به شکل مبیّن و شفاف، درک کند؟
*پیرامون این نکات و اظهارنظرهایی که حضرتعالی به عنوان مقدمه داشتید چندین گفتوگو و بحثهایی با اساتید و حتی همین مکلاهای شاخص داشتیم؛ برخی از آنها این اعتقاد را دارند که فضا و نوع زیستشان اجازه نداد که لباس روحانیت بر تن کنند در صورتیکه شرایط این جایگاه را داشتهاند. اگر نکات دیگری را هم مدنظر قرار دهیم خود مسئولین هیئتها هم اعتقاد به دعوت مکلاها دارند. نظر شما چیست؟
**روحانی موفق کسی است که جوانان را جذب کند
قبول دارم این اتفاقات زنجیرهای است؛ یعنی متولیان هیئت و استقبال مستمع باعث میشود تا آن مکلا برای منبر رفتن دعوت شود. البته معتقدم نباید از این نکته غافل شد که روحانی خوب هم مهم است؛ روحانی که با سخنرانی خود جوانان را جذب کند.
**برایم عجیب است که برخی هیئتیها، منبریهای حوزه نرفته دارند
البته در این راستا مکلاهایی هستند که درسهای حوزوی خواندهاند و تنها لباس روحانیت بر تن ندارند یک بحث است و برخی که تاکنون یک روز هم در حوزه نبودهاند بحث دیگر که بنده مقوله دوم را به کلی رد میکنم. نمی خواهم اسم ببرم اما من یک نفر را میشناسم که یک روز هم حوزه نرفته و امروز در هیئاتی که اهل منبر هستند، وعظ میکند. زمانی که این موضوع را شنیدم بسیار تعجب کردم و از این که برخی اهل هیئت ایشان را دعوت کردند برایم بیشتر عجیب بود.
*این عده صرفاً مدارک دانشگاهی را مجوزی برای رفتن به منبر میدانند؟!
نمیدانم که مدارک دانشگاهی خاص و عالیه دارند یا خیر. یک موقع ممکن است که یک حوزوی مکلا شود که بنده در صورت دیدار و یا تماس با آن فرد حتماً گلایه خواهم کرد.
**دنبال نان امام زمان(عج) هستیم ولی تاب ناسزا شنیدن نداریم
زیرا ما مگر میتوانیم نان امام زمان(عج)را بخوریم اما موقع ناسزا، از میدان فراری باشیم؟ بنده مگر نمیتوانم لباس شخصی بپوشم و این همه ناسزا و طعنه نشنوم؟ یعنی به عبارت بهتر برای دینشناسی و عهدهداری رسالت الهی هزینهای پرداخت نکنم و تنها از مقاصد منفعتطلبانه سود ببرم؛ این کار بسیار ناپسند و غیراخلاقی است! واقعاً بزرگانی همچون آیت الله جوادی آملی و آیت الله مکارم شیرازی در این زمینه بسیار دغدغه دارند. حتی آیت الله مکارم حوزهای را تأسیس و اعلام کردند هرکسی ملبس است میتواند به عضویت این حوزه درآید.
این که برخی از روی ناچاری همچون طلبهای که برای بدست آوردن روزی کارهای متفرقه انجام میدهد و یا روحانی به خاطر حفظ عزت و احترام خانوادهاش که مردم در ملأعام به او طعنه نزنند لباس خود را درمیآورد و با لباس شخصی در انظار، ظاهر میشود، اشکالی ندارد. اما درخور شأن منبری نیست که این کار را انجام دهد.
*برخی از متولیان هیئتها به واعظی معتقدند که رابطه صمیمانهای با مستمعین داشته باشد و مردم با او احساس قرابت بیشتری کنند. هم بحث معرفتی در هیئت تأمین شود و هم صمیمیت رفتار حکم فرما شود. البته بحث دیگر هم ارتباط منبری و مداح است که بارها دیده میشود که مداح اصلاً اعتقادی به زانو زدن و نشستن در پای منبر ندارد و بالعکس این انتقاد به واعظین و منبریها هم وجود دارد. شما فکر میکنید این نقد به چه کسی وارد است؟
بیشتر به ذاکرین. حالا شاید یک کسی بگوید چون خودش منبری است این نظر را دارد.
**بسیاری از مداحان اهمیتی به سخنرانی نمیدهند
حالا چرا میگویم این انتقاد بیشتر به مداحان وارد است، زیرا من عملاً به این واقعیت رسیدهام. من خودم سینهزن بودم و هستم؛ پیش آمده که محرم یکجا قول دادم که تا پایان مراسم در آن هیئت حضور داشته باشم و این کار را کردهام. ولی اینکه تأثیری بر روی آن مداح مربوطه و یا قشر ذاکرین ما داشته باشد را ندیدم. میخواهم بگویم این شاید استدلالی باشد که برخی میگویند منبریهای ما این چنین کنند، تأثیر خواهد داشت که متأسفانه در عمل، هیچ اتفاقی نیفتاد.
**افتخار میکنم در هیئات مذهبی منبر میروم
اصلاً یکی از دلایلی که بنده بیشتر با جوانان هیئتی ارتباط دارم و در هیئات مداحانی همچون حسین سیب سرخی و عبدالرضا هلالی و... منبر میروم این است که خودم سینهزن بودم و در جامه یک طلبه پا به هیئت گذاشتم. من خودم سینه زن بودم و دوستان هیئتی از حیث قرابت دعوت میکردند. و گرنه کار اصلی بنده اصلاً منبر نیست . بنده مدیریت یک موسسه فرهنگی هنری را برعهده دارم . البته ناگفته نماند افتخار میکنم در هیئات مذهبی کشور منبر میروم.
*یعنی معتقدید حضور منبری و واعظ تا پایان مجلس هم باعث نمی شود برخی مداحان پای منبر نشین شوند؟
بنده آزمایش کردم و جواب نداد؛ حداقل در آن هیئتی که بنده تا پایان جلسه سینه زدم مداح به هنگام سخنرانی حضور پیدا نکرد. البته به این نکته هم اشاره کنم که نمیتوانیم این بحث را یک طرفه دنبال کنیم و حتماً نیاز است واکنشهای آقایان مداح را هم داشته باشیم. اما ذاکران ما بدانند امروز نقش موثری را در القای مفاهیم دینی برعهده دارند، زیرا مستمع جوان ما به هیئت میآید و وقتی میبیند مداح آن جا که الگوی اوست اهمیتی به سخنرانی نمیدهد این بیاعتنایی در او هم شکل میگیرد.
*البته در این میان برخی از مداحان هم پای منبر نشستهاند و به سخنرانی اهمیت ویژه ای می دهند
بله. قبول دارم. اما جلسهای هم رفتهام که روضه را هم خواندهام و مجلس به اوج خودش رسیده اما دریغ از توجه مداح که در آبدارخانه نشسته بود. اتفاقاً مداح باید شمّ خوبی داشته باشد و بداند در این فضا باید بیاید و از حرارت جلسه کم نکند، بلکه با نفس او این حال و هوا به اوج خودش برسد. اما هیئت سرد میشود و منبری دعا میخواند اما خبری از مداح نیست. دیدم از روی منبر بلند شدم که مجلس را ترک کنم، ذاکر ما آرام آرام وارد هیئت میشود. من خودم پای منبر و مداحش زانو زدهام؛ معلوم است که این رفتارها انعکاس منفی دارد.
**در گذشته ذاکرین ما بیشتر به منبری اهمیت میدادند
البته این رفتارها اخیراً مرسوم شده و قبلاً از این کارها خبری نبود. یادم میآید آن هیئتهای رزمنده ها را منبر میرفتم مداح از ابتدا تا پایان جلسه حضور داشت. حضور او بسیاری از مستمعان را نیز پای منبر میکشاند و استفاده از سخنرانی به حداکثر میرسید.
*در جریان هستید که حضرت آقا به برخی از مداحان فرموده بودند از برهنه شدن در هنگام سینهزنی راضی نیستند . به نظر شما وظیفه هیئت ها در قبال این موضوع چیست؟
فرمایشات حضرت آقا سمعاً و طاعتاست؛ اصلاً ما نمیتوانیم در مقابل نظر ایشان نظر و راهکار و اشارهای داشته باشیم. اما یک اِن قُلتی دارم. امام صادق(ع) همواره شکوهای که از اصحابشان داشتند این بود که شب یک فرمایشی داشتند و صبح در سر بازار میشنیدند. یک روالی همیشه بین مراجع و علما و ارتباطشان با مردم در طول تاریخ وجود داشته و آن هم استفتاء بوده است. ما طلبهها هم به این کار اشراف داریم. می رفتند پیش فلان مرجع و عالم می پرسیدند که ما چگونه وضو بگیریم؟ این استفتاء گاهی کتبی بوده و گاهی شفاهی که الان کاملاً کتبی است. سوال مینوشتند و پاسخ میگرفتند.
**علنی شدن صحبتهای خصوصی علما و رهبری، خطرناک است
اما این که یک نفر بگوید حضرت آقا فلان مطلب را گوشزد کرده و علنی کند، رواج این اقدام بسیار خطرناک است. چون هرکسی هر حرفی را خواهد زد. ما با این کار پایه استفتائات مکتوب را سست میکنیم. در انتقال این گونه مطالب کانال و زاویه کار به این صورت نیست. مگر حضرت آقا در موضوع قمهزنی سخنرانی نکردند. من سخنرانی ایشان را حفظ هستم. حتی ایشان در این سخنرانی به این عبارت اشاره دارند که شاید یک سری هم گلایه کنند که چرا بنده این مطالب را عنوان میکنم که اگر من نگویم چه کسی بگوید. در عبارات پایانی هم فرمودند شاید برخی هم مقلد بنده نباشند اگر اظهار به این کار کنند بنده قلباً ناراضی هستم. این کار هم جمع شد. میخواهم بگویم اگر نیاز به این کار باشد آیا خود حضرت آقا شجاعت این کار را ندارد و نفوذ کلام ندارد؟!
بالاخره با توجه به روحیه جوانان باید لطیفتر و مدبرانهتر در این راستا اقدامی انجام دهیم. شیوه انتقال بسیار مهم است. برای همین میگویم در سیستم مداحی و هیئت باید یک سیستم سازماندهی شدهای باشد.
**این دعوای جدیدی نیست
فکر میکنید همین جریان دعوای جدیدی است؟ سال ۶۶، ۶۷ بود من وسط چهارراه محلمان با سه، چهار نفر نزدیک بود درگیر شویم؛ با چند حزباللهی بر سر همین موضوع برهنهشدن. یک عده لخت میشدند و و ما همان موقع مخالف بودیم. من نگاهم این نیست که حتماً باید برهنه شد اتفاقاً برخی از همین طیفی که امروز دَم از برهنه نشدن میزنند آن موقع مقابل ما بودند. چون عرف عزاداری برهنه شدن را نمیپذیرد.
ما با برخی از این آقایان دوستانه صحبت کردیم که پشت میکروفون میگویند اگر برهنه نمیشوید مجلس را ترک کنید. صاحب این مجلس خود امام حسین(ع) است و شما به چه حقی مستمع اهلبیت را از هیئت بیرون میکنید؟! ما این حرفها را دو دهه پیش میزدیم به آن کسانی که الان اعلام میکنند برهنه نشوید! شما در هیئتها برهنه شدن را عُرف کردید و حالا می خواهید یک شَبه جلوی آن را بگیرید. این طیف مقابل هم چون بُنیه مذهبی و اعتقادی درستی ندارند جلوی این آقایان می ایستند و میگویند چون فلانی گفته اتفاقاً ما میخواهیم برهنه شویم.
*این جریان تشیع انگلیسی هم که حضرت آقا بارها درباره آنها صحبت کردهاند هم در جریان این هجمهها فعال میشوند و از این اختلافات کمال استفاده را میبرند. در این باره صحبت کنید؟
**کج سلیقگی ما به لشکر انحراف اضافه میکند
چه بسا شخصی در این راستا برهنه میشود و از این سینهزدن به لذت معنوی دست پیدا میکند. نمیخواهم بگویم کار درستی است یا غلط اما در این سیاستها نقشی ندارد. ماحصل این اقدامات و نوع رویکردها به افزایش طرفدارهای این آخوند انگلیسی منتج میشود. بدون اینکه این آقا را بشناسند و طرفدارش باشند با رفتارمان این سیر جذب شدن را ایجاد میکنیم. کجسلیقگی ما باعث میشود با دست خودمان به لشکر انحراف اضافه کنیم.
شیوه برخورد و ارائه طریق در هیئت همین طوری نیست و کارشناسی میخواهد و کسانی که در دل هیئت و دل این طیفی که دهه اخیر بوجود آمدهاند، فعالیت دارند باید به مسائل روز و آسیبهای آن واقف باشند. کسی میتواند در اینجا به موفقیت دست پیدا کند که اول فضای هیئت و دوم این جوانها را بشناسد. چون این جوانها با نسلهای دهههای پیش قابل قیاس نیستند. الان بچه هیئتی داریم که همه کار حتی ضددینی هم میکند اما می گوید فقط امام حسین(ع)!
*راجع به عکسی که با آقای بهلول دارید، بگویید؟
اربعین شهادت آیتالله حکیم بود که با جمعی از دوستان به کربلا رفتیم. ما چند اتوبوس بودیم و آقای بهلول نیز همراه ما بودند. ما جزء اولین کاروانهایی بودیم که برای حضور در مراسم چهلم آیتالله حکیم به کربلا رفتیم که توفیقی شد چند روزی از فیض وجود آقای بهلول بهرهمند شویم.
*در صحبت هایتان گفتید کار هنری هم می کنید ، خطاطی را کجا آموختید؟
در کانون پرورش فکری محلمان اولین بار نزد استادی رفتم و آنجا زنگ علاقه و انگیزه من نسبت به آموختن این هنر به صدا درآمد.کاخ جوانان کانون شهید مطهری. از آن جا شروع کردید.
*با توجه با به گرایشان هنریتان ، ارتباط روحانیون و هنرمندان را چقدر در گسترش تولید آثار هنری دینی موثر می دانید؟
اتفاقا من معتقدم باید این اتفاق بیفتد ، چه اشکالی دارد برخی از این طلبه ها و روحانیون ما سر صحنههای فیلمبرداری بروند، کارشناسی کنند و برای بهتر ساخته شدن فیلمها نظرات دینی بدهند. خود بنده چندین بار به خاطر دوستیهایی که با برخی از این بازیگران همچون حامد بهداد داشتم، وارد این فضاها شدم.
**حامد بهداد سوالات اعتقادیاش را از من میپرسد
حتی این بازیگر سینمای ایران گاهی زنگ می زند و در مورد مسائل مختلف با هم صحبت میکنیم. به واقع در مورد بسیاری از مسائل اعتقادی خودش از من سوال میکند.
*چطور با او آشنا شدید؟
من در ختم پدرخانم یکی از دوستانم در لواسان که برای حاضرین پیرامون آخرت و مرگ صحبت میکردم با حامد بهداد آشنا شدم. پس از آن جلسه آمد و احوالپرسی کرد و گفت حاج آقا من ۶ ماه است پدرم را از دست دادم تاکنون این صحبت ها را نشنیدم و به هم شماره دادیم. تاکنون چندین بار با هم دیدار داشتیم.
مرجع : عقیق