کد مطلب : ۳۴۷۹۱
حجتالاسلاموالمسلمین سیدحسین خادمیان
توسعه عزاداری و مناسبتسازی مذهبی، مکتب شیعه را غیر عقلانی جلوه میدهد
حجتالاسلاموالمسلمین سیدحسین خادمیان، استاد حوزه، در روزهای اخیر مطالبی را در انتقاد از افزوده شدن برخی مناسبتهای مذهبی به تقویم آئینی کشور در فضای مجازی مطرح کرد. در مقابل، آنهایی که موافق افزوده شدن مناسبتهای مذهبی و توسعه عزاداری برای شخصیتهای دینی دیگر هستند، از تقویت مکتب شیعه، تقویت معنویت در جامعه و تعظیم شعائر سخن میگویند، اما عدهای نیز معتقدند این اقدامات در بلندمدت به دلزده شدن عامه مردم از مناسبتهای مذهبی و حتی تضعیف مکتب شیعه منجر میشود. از این رو با توجه به اهمیت نقد چندجانبه جریان توسعه در مناسبتها و مناسک دینی، با این چهره حوزوی، به گفتوگو نشستیم.
در روزهای گذشته مطلبی در فضای مجازی منتشر کردهاید و در مورد بعضی مناسبتهای مذهبی، که به تازگی به تقویمها وارد شدهاند و برای آنها مراسم عزاداری برگزار میشود، انتقاد داشتهاید. آیا مناسبتهای مذهبی در سالهای اخیر توسعه غیرمنطقی داشته است؟
آفتی که بعضی از دوستانی که دقت ندارند و بعضی که میخواهند سود داشته باشند برای ما ایجاد کردهاند، مناسبتسازی و جلوتر از مکتب و مذهب حرکت کردن است که واقعاً آفتی شده است. مثلاً بیاییم برای حضرت علی اصغر و حضرت علی اکبر(ع) روز ولادت تعیین کنیم یا مثلاً برای حضرت ام البنین روز وفات تعیین کنیم، الان برای ولادت ایشان هم در حال تاریخسازی هستند، از یک شهرستان که در آئینهای عزاداری، با سابقه و مطرح است، با من تماس گرفتند که شما بیایید و هرجور هست روز ولادت حضرت مسلم را از تاریخ بیرون بکشید و تعیین کنید. اینها چه نیازی است؟ روز ولادت امام موسی کاظم(ع) در تاریخ مشخص نیست، آیا آسیبی به مقام ایشان میرسد؟ چه لزومی دارد که دروغسازی کنیم؟ بالاخره یک روزی ایشان به دنیا آمده است. من مثالی را عرض میکنم که در جاهای مختلف گفتهام، ما ۱۲۴ هزار پیغمبر داشتهایم و هر پیغمبر هم حتماً یک وصی یا وصایایی داشته است، اما در قرآن فقط نام ۲۶ پیغمبر آمده است. اگر ضرورتی داشت خدای سبحان و ائمه هدایت این اسامی را به ما میگفتند، اما عدهای فکر میکنند که ندانستن اسم بقیه پیامبران یک نقص محسوب میشود و شاید دوست داشته باشند دنبال این بیفتند که اسم بقیه پیامبران را پیدا کنند یا حتی اسمی برایشان بگذارند!
ماجرای تعیین روز ولادت و وفات هم همین است، فکر میکنند اگر تاریخ وفات یک شخصیت بزرگوار دینی معلوم نباشد، این نقص هست و باید هرجور هست روزی را تعیین کنند، این ایامسازیها باعث میشود سیره و سنت اهل بیت تحتالشعاع قرار بگیرد، ما دشمن مشترک داریم: وهابیت و صهیونیسم؛ اینها روی فکر جوانان ما کار میکنند، فقط هم صرفاً چهار، پنج جوان در داخل هیئت را نگاه نکنیم و فرض کنیم جوانان همه اینگونه اند، آنهایی که کشورهای خارجی رفتهاند مظلومیت بچهشیعهها را آنجا میبینند که تحت چه بمبارانی آنجا قرار دارند. یک مبلغ وهابی وقتی با سند و مدرک بگوید شما شیعیان در این مسائل دروغپردازی میکنید، بچهشیعه چه جوابی بدهد؟ آن وقت همین مسائل کوچک را دستاویز قرار میدهند و کل مکتب را زیر سؤال میبرند. آن کسی که برای حضرت علی اصغر، روز ولادت مشخص میکند فکر میکند این کار، خدمت به اسلام است! یا اینکه برای رجب، دهه درست میکنند و وقتی میگوییم منبع این کار کجاست؟ به کتاب سحاب رحمت ارجاع میدهند. استدلالی که نویسنده کتاب آورده اینگونه است که ۱۰ سال پیش به حرم امام رضا(ع) رفته بودم، آنجا تنهام به تنه کسی خورد و او به من گفت امشب را برای عموی ما جشن ولادت بگیر! پرسیدم عموی شما کیست؟ گفت حضرت علی اصغر، بعد، نویسنده میگوید به خودم آمدم و فهمیدم این شخص، یا امام رضا(ع) بوده است یا امام زمان(عج)! فردا روزی مکتب را با چنین مسائلی مسخره میکنند.
بعضی در توجیه این موضوع میگویند که هدف ما برگزاری بزرگداشت است. یعنی اگر واقعاً هم آن روز تاریخ ولادت یا وفات آن شخصیت بزرگوار دینی نباشد، ما برای زنده نگاه داشتن یاد آن شخصیت، بزرگداشت برگزار میکنیم و این کار هم که مشکل شرعی و اخلاقی ندارد. آیا این توجیه درست است؟
برگزار کردن بزرگداشت اشکالی ندارد، اما نباید به این بهانه، آن روز، روز ولادت، وفات یا شهادت معرفی شود. مرحوم آیتالله مرعشی نجفی(ره) در مقابل کسانی که میخواستند روز ولادت و رحلت برای حضرت معصومه(س) تعیین کنند، ایستادگی کرد. بعد هم آقای استادی محکم ایستادگی کرد اما امروز کار از دست در رفته و معارف مکتب والای تشیع دست چند مداح افتاده است. اینها، تحصیلات لازم دینی را ندارند و به پشتوانه شهرت خود و جایگاهشان در برنامههای رسمی، حرف خود را جا میاندازند. این موضوع خطرناک است. کسی ۵۰ سال درس حوزه میخواند، اما وقتی میخواهد صحبت کند میگوید چیز زیادی از معارف اسلام در دست ندارم. آنوقت چگونه است جوانی که درس دین هم نخوانده به خودش اجازه دهد حکم صادر کند؟ کتابی به نام «تقویم شیعه» به دست گرفتهاند و مناسبتهای مذهبی را به آن ارجاع میدهند. طوری وانمود میکنند که کسی نداند و فکر کند این کتاب را شیخ کلینی نوشته است! این کتاب را همین ۱۰، ۱۵ سال پیش تألیف کردند. این کتاب پر از اشتباهات و دروغ است. اصلاً بعضی متنهای شیخ مفید در این کتاب غلط ترجمه شده است. شیخ مفید میفرماید دو روز مانده به محرم، امام جواد(ع) وارد بغداد شد، مؤلف کتاب بر این اساس نوشته است ۲۸ ذیالحجه سالروز تبعید امام جواد(ع) به بغداد است. این را از کجا آوردهاید؟
آیا متقدمین شیعه در قرون اولیه هجری بر دقیقبودن تاریخ مناسبتهای مذهبی اهتمام داشتند؟ مثلاً تاریخ شهادت حضرت امام رضا(ع) را آخر صفر ذکر کردهاند و چون نمیدانستند که منظور از آخر ماه ۳۰ ام بوده یا ۲۹ ام، سالهایی که صفر ۲۹ روزه بود، روز ۲۹ ام را عزاداری میکردند و سالهایی که صفر ۳۰ روزه بود، ۳۰ ام صفر را گرامی میداشتند.
همین طور است، بزرگان شیعه در گذشته حاضر نشدند یک عدد برای این موضوع تعیین کنند، گفتند چون در تاریخ آمده است که آخرین روز ماه صفر، بر همان ایستادند. ما بزرگداشت میسازیم که چه بشود؟ از کجا آمده که پنج شعبان، ولادت حضرت رقیه(س) است؟ از کجا آمده است که ۱۱ شعبان ولادت حضرت علی اکبر(ع) است؟ این را نسبت میدهند به {سید عبدالرزاق} مقرَّم! مقرَّم کسی است که خودش به شیخ طوسی طعنه میزند که تو تحقیق نمیکنی. ما در اصول کافی بحثی درباره موالید ائمه(ع) داریم. چون بحث مهمی است اما امروز متأسفانه بر اساس خواب، مناسبت تعیین میکنیم. امام(ره) فرمود: امان از کتابهای محدث نوری برای اسلام. گاهی وقتها برای بعضی مسائل، مستندات کافی قرآنی و فقهی داریم اما برای بیان آن باز هم به خواب و احادیث ضعیف استناد میشود که قابل قبول نیست.
آیا این توسعه مناسبتهای مذهبی و به قول شما ایامسازیها که البته به دلیل بزرگداشت برگزار میشود، به توسعه عزاداری در جامعه نیز منجر میشود؟
ما مخالف ترویج الگوهای مناسب برای شادی یا عزاداری در تاریخ نیستیم، چه کسی بهتر از شخصیتهای والای دین؟ اما این قدر فرعیات ساختهایم که مردم از اصول افتادهاند. به ما دستور دادهاند سه شب در ماه رمضان، احیای مفصل بگیریم. حالا اگر ما ۲۷ رجب، ۱۵ شعبان و دیگر مناسبتها را شب قدر معرفی کنیم و احیای مفصل بگیریم، آیا این از بینبردن ارزش آن سه شب مورد نظر در ماه رمضان نیست؟ زمان مرحوم آخوند همدانی مردم خواستند ۲۸ صفر، دسته عزاداری به خیابان بیاورند. آخوند همدانی کسی بود که امام خمینی(ره) درباره او فرمودهاند: «سلمانِ زمانه»، تقوای آخوند همدانی واقعاً بینظیر بود. ایشان فرمود دسته را برگردانید، چون در شهر، زرتشتی، مسیحی، یهودی و سنّی حضور دارد، مردم خسته میشوند. بگذارید این دسته فقط برای عاشورا بماند که عظمت آن حفظ شود. امروز مردم به ما و روحانیت گله میکنند که چرا در مناسبتهای غیرعاشورا، دستههایی راه میافتد و پیادهرویهایی مثلاً از میدان امام حسین(ع) راه میافتد که راه را میبندد. بعضی مردم امروز عصبانیاند و میگویند چرا باید در شهادت حضرت زهرای مرضیه(س) میدانهای اصلی شهر بسته شود. اینها در بلندمدت مردم را از دین، زده میکند. حضرت علی اصغر، شهید بسیار والامقام و فرزند امام حسین(ع) است اما نباید کاری کنیم که امام حسین(ع)، امام معصوم، تحتالشعاع قرار بگیرد.
یکسری افراد درسنخوانده و پراشتباه که مطرود علما هستند، حرفهایی را به نام دین به خورد مردم میدهند. آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی شخصیتی بود که امروز از هر مرجع تقلیدی بپرسید به عظمت جایگاهش اذعان میکند، او با این مدل از عرفا برخورد میکرد. یک عارفی میگوید هر کس نمازش را اول وقت خواند و به جایی نرسد، یقه من را بگیرد. مبنای این حرف چیست؟ چرا این سخن را امام صادق(ع) نفرموده است؟ معصوم این جمله را نفرموده است چون همه چیز، نماز اول وقت نیست. این مدل از عرفا پر از اشتباهاند. حدیثهایی پراشتباه و غیرموثق نقل میکنند که امام علی(ع) فرموده است مؤمن باید زندگی کردن را از سگ یاد بگیرد. کسی که این حدیث را بخواند میگوید عارف بالله شیخ نخودکی نقل کرده است که سگ معلم مؤمن است. پس او را به خیابان میآورم. این وحشتناک است. اینها خطراتی است که منابر ما را تهدید میکند و پنجاه سال دیگر بچهشیعهها بیش از الان خون دل خواهند خورد.
در سخنان خود به توسعه پیادهرویها نیز اشاره کردید. آیا این پیادهرویهایی که با نامهای مختلف همچون جاماندگان برگزار میشود، عظمت پیادهروی اصلی یعنی اربعین حسینی(ع) را تحتالشعاع قرار میدهد؟
در این مورد واقعاً فقها وارد مسئله بشوند. ما باید تابع فقها باشیم تا به نتیجه برسیم. وقتی در حدیث میفرماید از منزل تا کربلا، یعنی اگر امروز کسی خانهاش نیاوران تهران است از نیاوران تا کربلا پیاده برود؟ واقعاً امام معصوم(ع) میخواهد کسی این همه وقت صرف کند و خسته شود که از خیابان شهید باهنر تهران به کربلا برود؟ یا منظور معصوم، منزلی در نجف و حتی خود کربلاست؟ ما از کجا آوردهایم که از میدان امام حسین(ع) پیاده به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) برویم؟ میگویند چون ثواب زیارت عبدالعظیم(ع) با ثواب زیارت حرم امام حسین(ع) برابر است. حالا یک نقلی است که شیخ حرّ در وسایلالشیعه آورده و فرض هم میگیریم که صحیح باشد، اما آیا این برابر بودن ثواب زیارت دلیل میشود در این مسیر پیادهروی کنیم؟ در قم بسیاری از آقایان جلوی پیادهروی حرم حضرت معصومه(س) تا جمکران را گرفتند. این کارها وهن مکتب است. یکی از آقایان مطرح در میان مداحان به من گفت: تو درست میگویی اما جلوی کاسبی ما را میگیری!
از این آقایان مدعی بپرسید که ما از حضرت امالبنین(س) در تاریخ چه داریم؟ کل مطالب از ایشان در تاریخ معتبر ما میگوید ما از قبل ازدواج ایشان با حضرت امام علی(ع) هیچ خبری نداریم. مرحوم سیدمحسن امین(ره) در «اعیانالشیعه» مطلبی را بدون ذکر سند بیان میکند که حضرت علی(ع) به عقیل گفت تو علم انساب داری پس برای من همسری انتخاب کن که فرزندی شجاع به دنیا بیاورد. اولاً این که حضرت علی(ع) میفرماید من از خدا خواستهام که بچهای مومن و صالح بدهد و هرگز نخواستم خدا بچهای زیبا و قد بلند به من بدهد، این حدیث سند دارد و با حدیث بیسند مذکور درباره گفتوگوی امام با عقیل در تناقض است. دوم هم اینکه چگونه میشود امام معصوم دست به دامن یک غیرمعصوم شود؟ سوم هم اینکه اگر مادر شجاع باشد، لزوماً فرزند، شجاع میشود؟ حضرت علی(ع) شجاع بود اما برادرشان عقیل نه، پول نداشت و به سراغ معاویه رفت. اتفاقاً به معاویه هم گفت حق با علی است اما بخاطر پول نزد تو آمده ام. حضرت امالبنین(س)، مادر حضرت عباس(ع) شخصیتی است که باید بگویم سلام خدا بر ایشان اما دلیل نمیشود که بلافاصله کمی بعد از ایام فاطمیه، برای ایشان روز وفات تعیین کنیم. یک داستانی هم نقل میشود که بعد از واقعه کربلا وقتی اسرا به مدینه وارد شدند حضرت امالبنین(س) ابتدا از حال امام حسین(ع) پرسید و … سند این روایت کجاست؟ از این بالاتر، از کجا آوردهایم که حضرت امالبنین(س) بعد از حضرت زهرا(س) بالاترین مقام را در همسران امام داشته است؟
منظورتان این است که «امامه» و «اسماء بنت عمیس» چه بسا مقام بالاتری هم داشتهاند، اما از آنها هیچ ذکری نمیکنیم. درست است؟
ببینید حضرت زهرا(س) به حضرت علی(ع) وصیت کردند و گفتند مرد چارهای از ازدواج ندارد. حتماً ازدواج کن و توصیهام این است که با «امامه»، خواهرزاده من ازدواج کن که او مثل من به فرزندان من، مهربان است. یعنی از او تعریف میکند. امام علی(ع) با جناب امامه ازدواج میکند و صاحب فرزندی به نام محمد میشود و محمد نیز در کربلا به شهادت میرسد. چرا هیچ حرفی از حضرت امامه نمیزنیم و حتی برای فرزند شهید او هیچ روضهای نمیخوانیم؟ ببخشید این را عرض میکنم اما گویی فقط به روضههایی تمایل داریم که بتوانیم بال و پر به آن بدهیم و اشک بیشتری بگیریم. «اسماء بنت عمیس» نیز زنی با مقام بالا است و خدمات فراوانی به اهل بیت(ع) و اسلام کرد. ابتدا همسر جعفر ابن ابیطالب و سپس همسر ابابکر شد و بعد هم همسر حضرت علی(ع)، در تمام این دوران امین حضرت خدیجه(س) و یار و امین حضرت زهرا(س) بود، در غسل حضرت زهرا(س) شرکت داشت و جای تدفین ایشان را لو نداد. حتی خلیفه اول در هنگام مرگ وصیت نکرد که من را عُمَر یا عثمان غسل دهد، گفت من را اسماء غسل دهد که دختر پیامبر(ص) را غسل داده است. اسماء ممانعت کرد و بعضی منابع اهل سنت گفتهاند که ابوبکر بدون غسل دفن شد! ما همان کاری که اهل سنت انجام دادند و برای یکی از همسران پیامبر(ص) فضیلتسازی کردند، برای یکی از همسران امام علی(ع) انجام میدهیم و به فضایل دیگر همسران توجه نمیکنیم.
کتابی به نام «حضرت امالبنین» نوشته شده است که متأسفانه سندیت تاریخی ندارد. مؤلف از کتابی به نام کنزالمطالب نقل مطلب میکند که این کتاب اصلا وجود خارجی ندارد و مؤلف آن نیز مجهول است و قابلیت استناد ندارد و دروغگویی مؤلف این کتاب همین بس که میگوید علت ازدواج حضرت امالبنین(س) با حضرت علی(ع) وصیت حضرت زهرا(س) است. دروغ دیگرش استناد به کتابی مجعول و مجهول به نام «اختیارات» اعمش است که نه اختیارات معلوم است چه کتابی است و نه معلوم است اعمش کیست؟ بخشی از این کارها را دوستان ناآگاه و بخش اعظم را دشمنان دانا انجام میدهند. مناسبتسازیها و فضیلتسازیها ما را به جای خوبی نمیرساند. افرادی دارند مکتب شیعه را که مقام معظم رهبری فرمودند تنها مکتبی است که ریشه در عقلانیت دارد، غیرعقلانی جلوه میدهند و به انقلاب هم لطمه میزنند. ما باید به رهبری که جهان اسلام را مدیریت میکند، کمک کنیم و بار غربتی را که دوست و دشمن به ایشان تحمیل میکنند، برداریم نه اینکه با چنین اقداماتی کار ایشان را سختتر کنیم.
در روزهای گذشته مطلبی در فضای مجازی منتشر کردهاید و در مورد بعضی مناسبتهای مذهبی، که به تازگی به تقویمها وارد شدهاند و برای آنها مراسم عزاداری برگزار میشود، انتقاد داشتهاید. آیا مناسبتهای مذهبی در سالهای اخیر توسعه غیرمنطقی داشته است؟
آفتی که بعضی از دوستانی که دقت ندارند و بعضی که میخواهند سود داشته باشند برای ما ایجاد کردهاند، مناسبتسازی و جلوتر از مکتب و مذهب حرکت کردن است که واقعاً آفتی شده است. مثلاً بیاییم برای حضرت علی اصغر و حضرت علی اکبر(ع) روز ولادت تعیین کنیم یا مثلاً برای حضرت ام البنین روز وفات تعیین کنیم، الان برای ولادت ایشان هم در حال تاریخسازی هستند، از یک شهرستان که در آئینهای عزاداری، با سابقه و مطرح است، با من تماس گرفتند که شما بیایید و هرجور هست روز ولادت حضرت مسلم را از تاریخ بیرون بکشید و تعیین کنید. اینها چه نیازی است؟ روز ولادت امام موسی کاظم(ع) در تاریخ مشخص نیست، آیا آسیبی به مقام ایشان میرسد؟ چه لزومی دارد که دروغسازی کنیم؟ بالاخره یک روزی ایشان به دنیا آمده است. من مثالی را عرض میکنم که در جاهای مختلف گفتهام، ما ۱۲۴ هزار پیغمبر داشتهایم و هر پیغمبر هم حتماً یک وصی یا وصایایی داشته است، اما در قرآن فقط نام ۲۶ پیغمبر آمده است. اگر ضرورتی داشت خدای سبحان و ائمه هدایت این اسامی را به ما میگفتند، اما عدهای فکر میکنند که ندانستن اسم بقیه پیامبران یک نقص محسوب میشود و شاید دوست داشته باشند دنبال این بیفتند که اسم بقیه پیامبران را پیدا کنند یا حتی اسمی برایشان بگذارند!
ماجرای تعیین روز ولادت و وفات هم همین است، فکر میکنند اگر تاریخ وفات یک شخصیت بزرگوار دینی معلوم نباشد، این نقص هست و باید هرجور هست روزی را تعیین کنند، این ایامسازیها باعث میشود سیره و سنت اهل بیت تحتالشعاع قرار بگیرد، ما دشمن مشترک داریم: وهابیت و صهیونیسم؛ اینها روی فکر جوانان ما کار میکنند، فقط هم صرفاً چهار، پنج جوان در داخل هیئت را نگاه نکنیم و فرض کنیم جوانان همه اینگونه اند، آنهایی که کشورهای خارجی رفتهاند مظلومیت بچهشیعهها را آنجا میبینند که تحت چه بمبارانی آنجا قرار دارند. یک مبلغ وهابی وقتی با سند و مدرک بگوید شما شیعیان در این مسائل دروغپردازی میکنید، بچهشیعه چه جوابی بدهد؟ آن وقت همین مسائل کوچک را دستاویز قرار میدهند و کل مکتب را زیر سؤال میبرند. آن کسی که برای حضرت علی اصغر، روز ولادت مشخص میکند فکر میکند این کار، خدمت به اسلام است! یا اینکه برای رجب، دهه درست میکنند و وقتی میگوییم منبع این کار کجاست؟ به کتاب سحاب رحمت ارجاع میدهند. استدلالی که نویسنده کتاب آورده اینگونه است که ۱۰ سال پیش به حرم امام رضا(ع) رفته بودم، آنجا تنهام به تنه کسی خورد و او به من گفت امشب را برای عموی ما جشن ولادت بگیر! پرسیدم عموی شما کیست؟ گفت حضرت علی اصغر، بعد، نویسنده میگوید به خودم آمدم و فهمیدم این شخص، یا امام رضا(ع) بوده است یا امام زمان(عج)! فردا روزی مکتب را با چنین مسائلی مسخره میکنند.
بعضی در توجیه این موضوع میگویند که هدف ما برگزاری بزرگداشت است. یعنی اگر واقعاً هم آن روز تاریخ ولادت یا وفات آن شخصیت بزرگوار دینی نباشد، ما برای زنده نگاه داشتن یاد آن شخصیت، بزرگداشت برگزار میکنیم و این کار هم که مشکل شرعی و اخلاقی ندارد. آیا این توجیه درست است؟
برگزار کردن بزرگداشت اشکالی ندارد، اما نباید به این بهانه، آن روز، روز ولادت، وفات یا شهادت معرفی شود. مرحوم آیتالله مرعشی نجفی(ره) در مقابل کسانی که میخواستند روز ولادت و رحلت برای حضرت معصومه(س) تعیین کنند، ایستادگی کرد. بعد هم آقای استادی محکم ایستادگی کرد اما امروز کار از دست در رفته و معارف مکتب والای تشیع دست چند مداح افتاده است. اینها، تحصیلات لازم دینی را ندارند و به پشتوانه شهرت خود و جایگاهشان در برنامههای رسمی، حرف خود را جا میاندازند. این موضوع خطرناک است. کسی ۵۰ سال درس حوزه میخواند، اما وقتی میخواهد صحبت کند میگوید چیز زیادی از معارف اسلام در دست ندارم. آنوقت چگونه است جوانی که درس دین هم نخوانده به خودش اجازه دهد حکم صادر کند؟ کتابی به نام «تقویم شیعه» به دست گرفتهاند و مناسبتهای مذهبی را به آن ارجاع میدهند. طوری وانمود میکنند که کسی نداند و فکر کند این کتاب را شیخ کلینی نوشته است! این کتاب را همین ۱۰، ۱۵ سال پیش تألیف کردند. این کتاب پر از اشتباهات و دروغ است. اصلاً بعضی متنهای شیخ مفید در این کتاب غلط ترجمه شده است. شیخ مفید میفرماید دو روز مانده به محرم، امام جواد(ع) وارد بغداد شد، مؤلف کتاب بر این اساس نوشته است ۲۸ ذیالحجه سالروز تبعید امام جواد(ع) به بغداد است. این را از کجا آوردهاید؟
آیا متقدمین شیعه در قرون اولیه هجری بر دقیقبودن تاریخ مناسبتهای مذهبی اهتمام داشتند؟ مثلاً تاریخ شهادت حضرت امام رضا(ع) را آخر صفر ذکر کردهاند و چون نمیدانستند که منظور از آخر ماه ۳۰ ام بوده یا ۲۹ ام، سالهایی که صفر ۲۹ روزه بود، روز ۲۹ ام را عزاداری میکردند و سالهایی که صفر ۳۰ روزه بود، ۳۰ ام صفر را گرامی میداشتند.
همین طور است، بزرگان شیعه در گذشته حاضر نشدند یک عدد برای این موضوع تعیین کنند، گفتند چون در تاریخ آمده است که آخرین روز ماه صفر، بر همان ایستادند. ما بزرگداشت میسازیم که چه بشود؟ از کجا آمده که پنج شعبان، ولادت حضرت رقیه(س) است؟ از کجا آمده است که ۱۱ شعبان ولادت حضرت علی اکبر(ع) است؟ این را نسبت میدهند به {سید عبدالرزاق} مقرَّم! مقرَّم کسی است که خودش به شیخ طوسی طعنه میزند که تو تحقیق نمیکنی. ما در اصول کافی بحثی درباره موالید ائمه(ع) داریم. چون بحث مهمی است اما امروز متأسفانه بر اساس خواب، مناسبت تعیین میکنیم. امام(ره) فرمود: امان از کتابهای محدث نوری برای اسلام. گاهی وقتها برای بعضی مسائل، مستندات کافی قرآنی و فقهی داریم اما برای بیان آن باز هم به خواب و احادیث ضعیف استناد میشود که قابل قبول نیست.
آیا این توسعه مناسبتهای مذهبی و به قول شما ایامسازیها که البته به دلیل بزرگداشت برگزار میشود، به توسعه عزاداری در جامعه نیز منجر میشود؟
ما مخالف ترویج الگوهای مناسب برای شادی یا عزاداری در تاریخ نیستیم، چه کسی بهتر از شخصیتهای والای دین؟ اما این قدر فرعیات ساختهایم که مردم از اصول افتادهاند. به ما دستور دادهاند سه شب در ماه رمضان، احیای مفصل بگیریم. حالا اگر ما ۲۷ رجب، ۱۵ شعبان و دیگر مناسبتها را شب قدر معرفی کنیم و احیای مفصل بگیریم، آیا این از بینبردن ارزش آن سه شب مورد نظر در ماه رمضان نیست؟ زمان مرحوم آخوند همدانی مردم خواستند ۲۸ صفر، دسته عزاداری به خیابان بیاورند. آخوند همدانی کسی بود که امام خمینی(ره) درباره او فرمودهاند: «سلمانِ زمانه»، تقوای آخوند همدانی واقعاً بینظیر بود. ایشان فرمود دسته را برگردانید، چون در شهر، زرتشتی، مسیحی، یهودی و سنّی حضور دارد، مردم خسته میشوند. بگذارید این دسته فقط برای عاشورا بماند که عظمت آن حفظ شود. امروز مردم به ما و روحانیت گله میکنند که چرا در مناسبتهای غیرعاشورا، دستههایی راه میافتد و پیادهرویهایی مثلاً از میدان امام حسین(ع) راه میافتد که راه را میبندد. بعضی مردم امروز عصبانیاند و میگویند چرا باید در شهادت حضرت زهرای مرضیه(س) میدانهای اصلی شهر بسته شود. اینها در بلندمدت مردم را از دین، زده میکند. حضرت علی اصغر، شهید بسیار والامقام و فرزند امام حسین(ع) است اما نباید کاری کنیم که امام حسین(ع)، امام معصوم، تحتالشعاع قرار بگیرد.
یکسری افراد درسنخوانده و پراشتباه که مطرود علما هستند، حرفهایی را به نام دین به خورد مردم میدهند. آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی شخصیتی بود که امروز از هر مرجع تقلیدی بپرسید به عظمت جایگاهش اذعان میکند، او با این مدل از عرفا برخورد میکرد. یک عارفی میگوید هر کس نمازش را اول وقت خواند و به جایی نرسد، یقه من را بگیرد. مبنای این حرف چیست؟ چرا این سخن را امام صادق(ع) نفرموده است؟ معصوم این جمله را نفرموده است چون همه چیز، نماز اول وقت نیست. این مدل از عرفا پر از اشتباهاند. حدیثهایی پراشتباه و غیرموثق نقل میکنند که امام علی(ع) فرموده است مؤمن باید زندگی کردن را از سگ یاد بگیرد. کسی که این حدیث را بخواند میگوید عارف بالله شیخ نخودکی نقل کرده است که سگ معلم مؤمن است. پس او را به خیابان میآورم. این وحشتناک است. اینها خطراتی است که منابر ما را تهدید میکند و پنجاه سال دیگر بچهشیعهها بیش از الان خون دل خواهند خورد.
در سخنان خود به توسعه پیادهرویها نیز اشاره کردید. آیا این پیادهرویهایی که با نامهای مختلف همچون جاماندگان برگزار میشود، عظمت پیادهروی اصلی یعنی اربعین حسینی(ع) را تحتالشعاع قرار میدهد؟
در این مورد واقعاً فقها وارد مسئله بشوند. ما باید تابع فقها باشیم تا به نتیجه برسیم. وقتی در حدیث میفرماید از منزل تا کربلا، یعنی اگر امروز کسی خانهاش نیاوران تهران است از نیاوران تا کربلا پیاده برود؟ واقعاً امام معصوم(ع) میخواهد کسی این همه وقت صرف کند و خسته شود که از خیابان شهید باهنر تهران به کربلا برود؟ یا منظور معصوم، منزلی در نجف و حتی خود کربلاست؟ ما از کجا آوردهایم که از میدان امام حسین(ع) پیاده به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) برویم؟ میگویند چون ثواب زیارت عبدالعظیم(ع) با ثواب زیارت حرم امام حسین(ع) برابر است. حالا یک نقلی است که شیخ حرّ در وسایلالشیعه آورده و فرض هم میگیریم که صحیح باشد، اما آیا این برابر بودن ثواب زیارت دلیل میشود در این مسیر پیادهروی کنیم؟ در قم بسیاری از آقایان جلوی پیادهروی حرم حضرت معصومه(س) تا جمکران را گرفتند. این کارها وهن مکتب است. یکی از آقایان مطرح در میان مداحان به من گفت: تو درست میگویی اما جلوی کاسبی ما را میگیری!
از این آقایان مدعی بپرسید که ما از حضرت امالبنین(س) در تاریخ چه داریم؟ کل مطالب از ایشان در تاریخ معتبر ما میگوید ما از قبل ازدواج ایشان با حضرت امام علی(ع) هیچ خبری نداریم. مرحوم سیدمحسن امین(ره) در «اعیانالشیعه» مطلبی را بدون ذکر سند بیان میکند که حضرت علی(ع) به عقیل گفت تو علم انساب داری پس برای من همسری انتخاب کن که فرزندی شجاع به دنیا بیاورد. اولاً این که حضرت علی(ع) میفرماید من از خدا خواستهام که بچهای مومن و صالح بدهد و هرگز نخواستم خدا بچهای زیبا و قد بلند به من بدهد، این حدیث سند دارد و با حدیث بیسند مذکور درباره گفتوگوی امام با عقیل در تناقض است. دوم هم اینکه چگونه میشود امام معصوم دست به دامن یک غیرمعصوم شود؟ سوم هم اینکه اگر مادر شجاع باشد، لزوماً فرزند، شجاع میشود؟ حضرت علی(ع) شجاع بود اما برادرشان عقیل نه، پول نداشت و به سراغ معاویه رفت. اتفاقاً به معاویه هم گفت حق با علی است اما بخاطر پول نزد تو آمده ام. حضرت امالبنین(س)، مادر حضرت عباس(ع) شخصیتی است که باید بگویم سلام خدا بر ایشان اما دلیل نمیشود که بلافاصله کمی بعد از ایام فاطمیه، برای ایشان روز وفات تعیین کنیم. یک داستانی هم نقل میشود که بعد از واقعه کربلا وقتی اسرا به مدینه وارد شدند حضرت امالبنین(س) ابتدا از حال امام حسین(ع) پرسید و … سند این روایت کجاست؟ از این بالاتر، از کجا آوردهایم که حضرت امالبنین(س) بعد از حضرت زهرا(س) بالاترین مقام را در همسران امام داشته است؟
منظورتان این است که «امامه» و «اسماء بنت عمیس» چه بسا مقام بالاتری هم داشتهاند، اما از آنها هیچ ذکری نمیکنیم. درست است؟
ببینید حضرت زهرا(س) به حضرت علی(ع) وصیت کردند و گفتند مرد چارهای از ازدواج ندارد. حتماً ازدواج کن و توصیهام این است که با «امامه»، خواهرزاده من ازدواج کن که او مثل من به فرزندان من، مهربان است. یعنی از او تعریف میکند. امام علی(ع) با جناب امامه ازدواج میکند و صاحب فرزندی به نام محمد میشود و محمد نیز در کربلا به شهادت میرسد. چرا هیچ حرفی از حضرت امامه نمیزنیم و حتی برای فرزند شهید او هیچ روضهای نمیخوانیم؟ ببخشید این را عرض میکنم اما گویی فقط به روضههایی تمایل داریم که بتوانیم بال و پر به آن بدهیم و اشک بیشتری بگیریم. «اسماء بنت عمیس» نیز زنی با مقام بالا است و خدمات فراوانی به اهل بیت(ع) و اسلام کرد. ابتدا همسر جعفر ابن ابیطالب و سپس همسر ابابکر شد و بعد هم همسر حضرت علی(ع)، در تمام این دوران امین حضرت خدیجه(س) و یار و امین حضرت زهرا(س) بود، در غسل حضرت زهرا(س) شرکت داشت و جای تدفین ایشان را لو نداد. حتی خلیفه اول در هنگام مرگ وصیت نکرد که من را عُمَر یا عثمان غسل دهد، گفت من را اسماء غسل دهد که دختر پیامبر(ص) را غسل داده است. اسماء ممانعت کرد و بعضی منابع اهل سنت گفتهاند که ابوبکر بدون غسل دفن شد! ما همان کاری که اهل سنت انجام دادند و برای یکی از همسران پیامبر(ص) فضیلتسازی کردند، برای یکی از همسران امام علی(ع) انجام میدهیم و به فضایل دیگر همسران توجه نمیکنیم.
کتابی به نام «حضرت امالبنین» نوشته شده است که متأسفانه سندیت تاریخی ندارد. مؤلف از کتابی به نام کنزالمطالب نقل مطلب میکند که این کتاب اصلا وجود خارجی ندارد و مؤلف آن نیز مجهول است و قابلیت استناد ندارد و دروغگویی مؤلف این کتاب همین بس که میگوید علت ازدواج حضرت امالبنین(س) با حضرت علی(ع) وصیت حضرت زهرا(س) است. دروغ دیگرش استناد به کتابی مجعول و مجهول به نام «اختیارات» اعمش است که نه اختیارات معلوم است چه کتابی است و نه معلوم است اعمش کیست؟ بخشی از این کارها را دوستان ناآگاه و بخش اعظم را دشمنان دانا انجام میدهند. مناسبتسازیها و فضیلتسازیها ما را به جای خوبی نمیرساند. افرادی دارند مکتب شیعه را که مقام معظم رهبری فرمودند تنها مکتبی است که ریشه در عقلانیت دارد، غیرعقلانی جلوه میدهند و به انقلاب هم لطمه میزنند. ما باید به رهبری که جهان اسلام را مدیریت میکند، کمک کنیم و بار غربتی را که دوست و دشمن به ایشان تحمیل میکنند، برداریم نه اینکه با چنین اقداماتی کار ایشان را سختتر کنیم.
مرجع : شفقنا