تبليغ به عنوان كوششي سازنده در گستره اديان، همواره مورد توجه پيامبران الهي و پيروان آنان بوده است. قرآن كريم اهميت تبليغ را در دعوت بشريت به هدف خلقت و اجتناب از كفر و طاغوت دانسته است. امام حسين (ع) با توجه به رسالت عظيم خود در هدايت بشر به عنوان امام جامعه، دعوت خود را از راه قيام آغاز كرده و با شهادت خود و اسارت اهل بيت (ع) بهترين شيوه ابلاغ دين را در آن زمان بكار بردند (مروت، طيبه، قدس، ۱۳۸۲) بخش اول این یادداشت، پیش از این با عنوان تاملي در شيوه هاي اقناعی و بیدارگری زينب(س)، بزرگ مبلّغ قيام عاشورا منتشر شده بود، هم اکنون بخش دوم آن را می خوانید:
شيوه هاي تبليغي اثر بخش پيام زينب
شناختن شيوه هاي تبليغ و به كارگيري ابزارهاي مفيد ولازم براي يك مبلغ امري ضروري و اجتناب ناپذير است. پرداختن به امر تبليغ بدون اطلاعات مفيد و عدم به كارگيري شيوه هاي لازم وفراهم ننمودن ساز و كارهاي مناسب، نه تنها نتيجه مثبتي نخواهد داشت، بلكه ممكن است در اثر بيتوجهي، لطمه هاي جبران ناپذيري به اعتقادات و باورهاي مخاطبان وارد آيد. پيامبر اكرم (ص) فرمود: « من امر بمعروف فليكن امره ذلك بمعروف» هر كس مردم را به كارهاي نيك بخواند بايد با شيوه نيكو آن را انجام دهد[۱]. در اين گفتار، برخي روشها و شيوه هاي مؤثر و كارآمد تبليغي را كه زينب (ع) پس از واقعه عاشورا به بهترين وجه ممكن در زمان اسارت از طريق خطبه ها و مرثيههاي آتشين و جانگذاز به خدمت گرفت به اختصار اشاره ميشود.
بهره گيري از تحريك عواطف مخاطبان
گاهي ممكن است يك مبلغ براي تحت تأثير قرار دادن مخاطبان خود از شيوه تحريك عواطف براي بيدار كردن وجدان هاي خفته كمك بگيرد. خداوند متعال در قرآن از اين روش براي دور نمودن انسانها از گناه استفاده نموده و براي بيدار نمودن وجدانهاي خفته مخاطبين خويش، انگيزههاي فطري آنان را به كار ميگيرد و با طرح سئوالات عاطفه بر انگيز سعي در هدايت و تلطيف قلب و روح آنان دارد. مبلغ موفق، از اين شيوه بهره گرفته و افراد را تحت تأثير قرار مي دهد. او در شرايطي كه روح شنوندگان خود را با طرح سئوالات و نكات عاطفي و احساس برانگيز آماده پذيرش سخنان خود نموده است، به نحو شايستهاي در وجود آنان رسوخ كرده و برتأثير سخن خود ميافزايد. اين روش در حماسه عاشورا از جايگاه ويژهاي برخوردار است تا جايي كه نام حسين عليه السلام، زينب(س)،عاشورا، كربلا و ساير واژههاي مقدس پس از آن واقعه، در هر مكاني عاطفهها و احساسات مقدس را برانگيخته و مايه رشد، بقاء و هدايت آنان شده است. حضرت زينب (س) در موارد متعددي از تحريك عواطف در رساندن پيام عاشورا بهره ميگرفت. درآخرين لحظات عمر امام حسين (ع)، زينب (ع) از خيمهها بيرون آمد و متوجه گرديد كه امام را به شهادت ميرسانند و عمر بن سعد در نزديكي گودال قتلگاه ايستاده و به اين منظره رقت بار و غم انگيز... نظاره ميكند . آن حضرت به آن ملعون نهيب زده و وجدان خفته او را مخاطب قرار مي دهد و مي فرمايد:
« اَ يقتل اباعبدا... و انت تنظر اليه » اي عمر بن سعد! آيا ابا عبدا... را ميكشند و تو تماشا مي كني؟ اين سخن حضرت به عنوان مبلغ حماسه عاشورا چنان قاطع و كوبنده بود كه براي لحظاتي دل سنگ دشمن را تكان داد و دقايقي وجدان خفته عمر سعد را متأثر نمود تا جايي كه اشك بر گونههايش جاري شد. او از شدت شرمندگي صورت خود را از حضرت زينب (ع) مخفي نمود. آن گاه ايشان با جملهاي ديگر خطاب به لشكريان حاضر در صحنه گفت: "ويلكم اما فيكم مسلم"؟؛ واي بر شما! آيا در ميان شما يك مسلمان نيست؟ اين كلمات سوزناك و عاطفه برانگيز چنان مؤثر بود كه ثمرات آن در سالهاي بعد نمايان شد و تا به امروز انسانهاي بيدار و با وجدان را تحت تأثير قرار داده و به اهداف عاشورا متوجه ميسازد[۲].
استفاده از سوال معكوس
استفاده از سوال معكوس براي ايجاد انگيزه و تحريك عواطف با تأكيد شديد از ديگر جلوههاي تبليغي و ازمصاديق شيوه هاي احساس برانگيز است؛ آنجا كه در خطبه اي ميفرمايد:"اتبكون نتحبون!اي وا... فابكو كثيراً وضحكوا قليلاً فلقد ذهبتم بعارها و شنارها ولن ترحضوا بغسل بعدها ابدا" تأثير رواني و عاطفي اين سخنان به قدري بوده كه راوي (خزيم اسدي) ميگويد: « به خدا سوگند مردم را درآن روز ديدم كه حيران و سرگردان مي گريستند و دستهايشان را بر دهان مي گذاشتند و انگشت مي گزيدند...» شيوههاي حضرت زينب (س) به جهت تأثيرگذاري و به موقع بودن در ابلاغ پيام قابل توجه است؛ اما آنچه در خور تأمل بيشتري است "حق محوري" در ابلاغ پيام در عين برانگيزانندگي كلام است (مروت، ۱۳۸۲)؛ و بي ترديد كمتر مبلغ و بيدارگريست كه در بيان واقعيات، آن گونه كه عينيت يافته، از مسير حق گويي خارج نشود؛ حتي اگر تهييج و بر انگيزانندگي كلامش موجب بيداري عده اي ديگري از غافلان و شاهدان چنين واقعه دردناكي بشود.
مخاطب شناسي زينب
مطالعه و مداقه در خطبهاي ايراد شده توسط آن حضرت گوياي اين واقعيت است كه ايشان از يك مخاطب شناسي مثال زدني برخوردار بودهاندو با مروري بر حوادث ناگوار تاريخي پيش از آن، كمتر روايت گري، اين گونه موفق به تهييج عواطف مخاطبان و اثر گذاري بر آنان شده است و اين مهم جز با شناخت و درك عميق روحيات و خلقيات مخاطبان امكان پذير نمي باشد.
اگر گفتگوهاي ايشان را با مردم كوچه و بازار مقايسه كنيد و يا خطبه اي كه ايشان در مقابل حاكم جائر، ابن زياد ايراد نموده اندرا با خطبه اي كه در برابر يزيد، يك فرد فاسد و دست نشانده بيان داشتند مطابقت دهيد به وضوح تفاوت هايي را در بكارگيري الفاظ و كلام ميتوان تشخيص داد. آن بزرگوار به خوبي آگاه بودند زماني كه با مردم صحبت مي كند بايد روي چه نكاتي تأكيد كند و زماني كه در برابر فاسقان زمانه ظاهر مي شود از چه الفاظ وتعابيري براي عبرت آموزي و تنبيه آنان استفاده نمايدو زينب(س) همچون كسي كه به خوبي روانشناسي مخاطبان را مي شناسد، وقتي كه در برابر بانوان، مردان و كودكان قرار مي گيرد متناسب نوع افراد و مقتضيات زمان از ادبيات متفاوتي استفاده ميكند و همواره سابقه تاريخي، فكري و فرهنگي كوفه را با شام به گونهاي متفاوت و مختص به خود در نظر ميگيرد. آن زمان كه با مردم سخن ميگويد كلامش ملامت گر، و هنگام ايراد خطبه و صحبت با قدرتمندان و متجاوزان به حريم ولايت، زبان تهديد را بكار ميگيرد (فرهمند، ۱۳۸۴).
نحوه بكارگيري و چيدمان الفاظ وعبارات در كلام و خطبه آن حضرت، علاوه بر نمايان ساختن فصاحت، بلاغت و توانمندي علمي ايشان، حكايت از شناخت عميق آن بانوي عالمه از نوع مخاطب و مقتضيات زمان و مكان است. استفاده از واژه « يابن الطلقاء» خطاب به يزيد از جمله مصاديق بارز در مخاطب شناسي اوست.
مقدمه چيني و آماده كردن مخاطبان
هر سخنور زبر دست و مطلعي به خوبي مي داند كه براي آن كه كلام و پيامش در مخاطبان موثر افتد، مي بايست قبل از آغاز و طرح موضوع اصلي سخنراني، زمينه مناسبي را با هدف آماده سازي مخاطبان فراهم كند تا امكان نفوذ پيام و كلامش، مطابق انتظار فراهم شود.
براي القاء و نفوذ كلام، فراهم نمودن زمينه هاي لازم و بيان مطالبي با مقدمه چيني لازم، نقش بسيار مهمي در نفوذ سخنان يك مبلغ در دل مخاطب خويش دارد. اين عمل سبب مي شود كه گفتههاي مبلغ با جذابيت بيشتري در دل شنونده بنشيند. بسياري از نكات مهم را كه به سادگي نميتوان آنها را بيان كرد، مي توان با زمينه سازي مناسبي و به طور شيوا و دل انگيز به گوش مستمع رساند. در فرهنگ عاشورا براي بيداري مردم غفلت زده، از اين شيوه استفاده شده است. حضرت زينب در خطبه هاي روشنگرانه خود دركوفه و شام آن چنان به اين مهم عنايت مينمودند كه بعد از اتمام سخنراني، مردمي كه قبل از ايراد خطبه، او و همراهانش را به عنوان اسراي خارجي و دشمنان خويش مي پنداشتند، بعد از ايراد خطبه، حقيقت را فهميده، صداي ناله و گريه بلند مي كردند تا جايي كه يزيد در آستانه تهديد به سقوط قرار ميگرفت. آن حضرت بعد از حمد و ثناي پروردگار و درود و تحيت بر پيامبر خدا، ابتدا به طور خلاصه نكات قابل توجهي در بي وفايي دنيا و گذشت زمان و عمر انسان ها و ثمر نداشتن پشيماني بعد از فوت وقت ابراز مي داشتند؛ سپس سابقه درخشان خاندان پيامبر را شرح و حقيقت حادثه عاشورا را كه تا آن زمان، از نظر مردم مخفي نگاه داشته شده بود، براي آنان بيان ميكرد تا به اين طريق با تحريك عواطف و احساسات جمعيت حاضر ، قلب ها را به سوي خويش جذب نموده و نتيجه مطلوب را بدست آورد[۳].
فصاحت و بلاغت در زبان تبليغ
ابلاغ پيام تبليغ با زبان قابل فهم و درك براي مخاطب مورد نظر يك اصل اساسي در ميزان اثر بخشي پيام تبليغي محسوب مي شود. زبان تبليغ بايد جذاب، گيرا و متناسب شرايط و روحيات گيرنده پيام باشد... هسته اصلي پيام كه همان « معني» است بايد با زبان توانايي تبليغ، قدرت نفوذ در ذهن و فكر مخاطب را پيدا كند. بنابراين نوع الفاظ و واژگان و نحوه بكارگيري آنها در غالب يك پيام اثر بخش به مخاطبان بسيار تعيين كننده و اساسي است. مبلغ بايد با زبان قابل درك و فهم براي مخاطب سخن بگويد. واژههاي ملموس به كار برد تا بتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند و پيام تبليغي خود را منعكس نمايد (سيد محسني، ۶:۱۳۸۱، نقل به مضمون).
از ويژگي هاي بارز در كلام زينب بلاغت، فصاحت و صلابت در گفتار بودكه بسيار به بيان امير مؤمنان (ع) شباهت داشت و چه عميق و تأثير گذار بر دل و جان مردمان غافل و حتي حاكمان زور و تزوير مي نشست تا جائي كه از بيم به خطر افتادن حكومت و يا جان ناپاك خويش به وحشت ميافتادند. خطبه هاي فصيح و رساي آن بزرگوار با مضامين بالاي اعتقادي، چهره واقعي كوفيان را آشكار ميكرد. بشير بن خذيم اسدي مي گويد: « در آن روز به زينب (س) دختر علي (ع) نگريستم؛ زيرا هرگز زني را سخنگوتر و زبان آورتر از او نديدم، گويابا زبان پدرش امير مؤمنان (ع) سخن ميگفت ». در هر يك از خطبه هاي آتشين زينب اين ويژگي هاي سخن وري و ضروري در نفوذ پيام، همچون خطبههاي جانسوز علي (ع) مشهود و بارز است (فرهمند، ۱۳۸۴).در نقل هاي تاريخي آمده است كه وقتي آن حضرت در كوفه شروع به صحبت مي كردند مردم ميگفتند كه گويا قبلاً آن را شنيدهايم. خطبههاي ايشان چه در فصاحت و بلاغت، شيوائي و قدرت و استحكام آن و چه در محتوا و عمق معنا، ياد آور خطبههاي حضرت امير (ع) بود و لذا مي توان دريافت كه سخنوري را در مكتب پدر و محيط تربيتي خانواده فرا گرفته است (همان)؛ و اين گونه كلام نافذ زينب، دوستداران اهل بيت را منقلب و دشمنان و ظالمان به خاندان پيامبر را به هنگام خطابه تا آنجا متزلزل و مغبون مي كند كه انگشت ندامت بر دهان مي گزند و اشك حسرت بر گونه هايشان جاري مي شود.
يادآوري و تكرار عظمت خاندان رسول (ص) و انزار خاندان يزيد
زينب عليه السلام در هر منزل قبل از خواندن خطبه، پيامبر و اهل بيتش را به بزرگي ياد مي نمود و در مقابل خاندان بني اميه و يزيد را با استخدام الفاظ و عبارات فصيح و رسا به كرات مورد نكوهش و سرزنش قرار ميداد و از فرجام اين عمل شنيع، آنان را بيمناك مي كرد. آنجا كه ميفرمود:" امن العدل يا بن الطلقاء و... "و يا در عبارت ديگر مي فرمايد : "و كيف ترتجي مراقبه من لفظ قوه اكباد الازكياء و نسبت لحمه بدما الشهداء " (مروت، ۱۳۸۲).
در بيان عظمت خاندان حضرت رسول (ص) و مظلوميت امام حسين (ع) نيز مي فرمود: « منتحيأ علي ثنايا ابي عبدا... سيد شباب اهل الجنه» يادآوري وعده عذاب الهي در روز قيامت، سرافكندگي يزيد در پيشگاه رسول خداو انتقام حق تعالي از او، از جمله نكات مهمي بود كه در اين خطبه به چشم ميخورد. آنچه كه باعث شد تا يزيد ملعون در آن لحظه ابراز پشيماني كند، ندامت از عمل خود نبود، وبلكه اعلام شكست او درجنگ رواني عليه اهل بيت بوده است (همان)؛ و دراين ميان هوشمندي ونقش هشدار دهنده زينب در مواجه خردمندانه و شجاعانه با خلفاي جور بسيار قابل تامل و پند آموز است؛ و شايد از همين روست كه يادآوري به موقع جايگاه و منزلت خاندان رسول به مثابه شيوه اي بيدارگرانه به كرات از سوي ايشان مورد استفاده قرار گرفته است.
ارتباط رو در رو در مناظرات و مجالس
ارتباط مستقيم ارتباطي است كه بدون واسطه بين شخص پيام دهنده و شخص پيام گيرنده ايجاد ميشود. در اين نوع ارتباط، طرفين به نوبت نقش خود را تغيير مي دهند و هر كدام به نوبت در جايگاه پيام گيرنده و پيام دهنده قرار ميگيرند (معتمدنژاد، ۱۳۸۳ : ۴۷ ).
آنچه در جلسات مناظره زينب در شام و كوفه موجب اثر بخشي بيشتري گرديد ارتباط رو در رو و معطوف به هدف بود؛ ارتباطي كه با هدفي خاص، از پيش تعيين شده و برخوردار از برنامه اي مدون است (ساروخاني ، ۱۳۶۸ : ۱۸)؛ و بر خلاف برخي اقوال ارتباطهاي مستقيم آن حضرت و مواجه با حاكمان ستمگري چون ابن زياد و يزيد ارتباط احساس برانگيز با هدف انتقال احساس و عواطف و صرفاً برانگيز اننده نبوده است؛ بلكه اهداف متعالي تري را در برداشته است؛ اهدافي كه در مواجه مستقيم و چهره به چهره ظالم و مظلوم و در قالب مناظراتي تهديد آميز و سرزنش گر محقق مييافت.
بيشك، يكي از رموز موفقيت زينب (ع)، در دفاع از جايگاه معنوي اهل بيت(ع) و سست نمودن پايگاه فكري بني اميه خطبههايي بود كه آن حضرت در مسجد كوفه و عمارت شام بين دختر علي (ع) و ابن زياد و يزيد به طور مستقيم و چهره در چهره رخ داد.
استدلالهاي قوي و بيانات متين عقليه بني هاشم ، چهره عبيدا... را مخدوش و جايگاه عظيم حق را بر همكان آشكار ساخت. نقطه عطف اين گونه مناظرات مستقيم پيام رسان كربلا در مجالس فاسقان، امكان بيان ديدگاه و انديشههاي عميق آن حضرت در رابطه با مصيبت وارده و نقش تأثير گذار آن در تربيت انسان هايي است كه زرق و برق دنياي مادي آنان را ازمسير حق و سبيل نجات گمراه ساخته است (مروت، ۱۳۸۲). نكته قابل تأمل در اين نوع ارتباط آنكه، شيرزني با زبان علي در كام مي بايد تا در برابر سلطه حاكم جور و جو خفقان سرشار از نيرنگ ، تزوير و ريا دستگاه بني اميه، بيدرنگ در برابر گستاخيها و عبارات تحقير برانگيز پاسخي دندان شكن دهد؛ همچون آن جا كه عبيد ا... با مقصد خوار شمردن اهل بيت گفت : "ديدي خدا با خاندانت چه كرد؟"كه آن حضرت نيز در پاسخ بي تأملي فرمود : "ما رايت الاجميلا" ... صلابت و استقامت آن بزرگوار جنبه عملي ديدگاه ايشان را نسبت به مصائب بيان ميدارد. گفت و گوهاي مستقيم و رو در روي ايشان با اهل مدينه، مصر و شام نيز فرصت مغتنمي براي شيرزني چون او بود كه به بيان فلسفه قيام حسيني و دعوت به مقاومت در برابر حكومت غاصب بپردازد (همان).
بر پائي مجالس سوگواري
از جمله شيوههاي ديگر اثر بخش تبليغ ديني زينب (ع) بعد از آن واقعه عاشورا، بر پائي مجالس سوگواري و نوحه سرايي در مدينه و حرم مطهر نبوي بود. اين اقدام چنان بر والي مدينه سخت آمد كه طي نامهاي به يزيد، او را از اقدامات فرهنگي آن حضرت آگاه نمود، و خواستار ارايه راهكاري از سوي يزيد شد. آنچه دراين ارتباط قابل تآمل وتوجه است، اذعان والي مدينه به عقل ،سخنوري و دانش آن عالمه (ص) و تأثير بخشي فوق العاده كلام اوست. هشدار والي مدينه به يزيد، از احتمال وقوع قيامي ديگر به رهبري زينب (س) و هوادارانش براي خون خواهي حسين(ع) موجب شد كه يزيد دستور به جدايي ايشان و تبعيد صادر كند.
مجالس سوگواري حضرت زينب به مثابه نهاد وابزار تبليغاتي مؤثري در بيدارگري مسلمانان غافل تا آنجا ادامه يافت كه برخي قبايل وعشاير كه در معرض بيدارگري هاي وي قرار گرفتند در فكر قيام و خون خواهي حسين (ع) برآمدند. جلوه هاي ديگر تبليغي آن بزرگوار از طريق وعظ و خطابه و ندبه حتي در تبعيد به مصر نيز دستگاه امويان را به لرزه و مخاطره ميانداخت و از اين طريق نيز پيام عاشورا در قالب يك انقلاب و خيزش فرهنگي ممتاز، مخاطبان و افكار عمومي را به حماسه اي در جهت خون خواهي حسين(ع) تهييج ساخت.
نتيجه گيري
زينب كبري (س) از جمله شخصيت هاي نمونه و منحصر به فردي است كه مادر گيتي از آوردن امثال آن چهره فروزنده ناتوان است؛ ولي مسئوليت پيام رساني و ابلاغ رسالت حسين(ع) به قدري خطير و بزرگ است كه حتي شخصيت قدسي آن بزرگوار نيز نيازمند آمادگي قبلي و تربيتي ويژه بود. تحمل رنج و مصائب بسيار قبل از واقعه عاشورا و قرار گرفتن در خانوادهاي كه زن به اندازه مرد ظرفيت درك، تشخيص وظيفه و عمل به آن را بر دوش ميكشد از او شخصيتي جامع و استوار ساخت تا از عهده ابلاغ رسالت سنگين امام زمان خويش به شايستگي برآيد. امانتي كه تنها در سايه شخصيت خود ساخته و اسطورهاي او ميتوانست به سرمنزل مقصود رسد؛ و اين ميسر نميشد چنانچه آن بانوي عالمه از ابزار و شيوههاي اثر بخش ابلاغ پيام به خوبي آگاهي نميداشت؛ و بدين سان حضرت زينب رسالت سنگين پيام رساني نهضت عاشورا را به نيكوترين وجه به سرانجام رسانيد.
بنابراين، حركت آن حضرت در به ثمر رساندن پيام عاشورا، برآيند شناخت عميق ديني، جامعه شناسي، مخاطب شناسي، ارتباط شناسي و روانشناسي دقيق است كه به زعم نگارنده اين سطور، عواملي چون وجوه شخصيتي و ويژه پيام رسان عاشورا به عنوان منبع موثق و معتبر ونيز ابزار و شيوههاي خاص بكار گرفته شده براي ابلاغ پيامش به مثابه راهبردهايي با كاركردهاي تأثير برانگيز از جايگاه و اهميت زيادي برخوردار است. در اثبات اين ادعا نيز كافي است نظري به تاريخ افكند تا ساري و جاري بودن اثرات آن پيام خونين و رسا را در طي نسلهاي متوالي مشاهده كرد؛ به گونهاي كه آن شعلهاي كه به زغم دشمنان سيه دل مي رفت تا به خاموشي گرايد به آتشي مبدل گرديد كه همواره در سينه اهل بيت و حتي ابناء حق جوي بشر، پيوسته فروزان است؛ و اين همه ميسر نميشد اگر در كربلا پيام رساني آگاه به زمان و مكان، شجاع، صديق و عالمه اي چون زينب نبود.
یادداشت از محمد مهدی فتوره چی، دكتراي اطلاعات وارتباطات اجتماعي ، پژوهشگرارتباطات ومدیر بخش مطالعات رسانه و فرهنگ موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي دانشگاه تهران(mmfatorehchi@yahoo.fr)
منابع ومآخذ
- ساروخاني، باقر،"جامعه شناسي ارتباطات"، چاپ دوم، مؤسسه اطلاعات، ۱۳۶۸.
- معتمد نژاد، كاظم، "وسايل ارتباط جمعي"، چاپ چهارم، راين گرافيك،۱۳۸۳.
- راحمي پور، فتانه،"براي تحمل اين مصيبت زني چون زينب مي بايد"،كيهان، ۱۳۸۳.
- فرهمند، فهيمه،"حضرت زينب (س) پرستارروح،ايمان وانديشه انسان در تمامي اعصار است"،قدس،۱۳۸۴.
- سيد محسني، سيد شهاب،"تبليغات،مخاطب پژوهي واثر بخشي"، هنر هشتم،شماره ۲۶،تابستان۱۳۸۱
- ...........، "راز جاودانگي،انگاره هاي مختلف در تحليل تاريخي قيام عاشورا"،جام جم،۱۳۸۲.
- حاجيان، زهرا،"حضرت زينب(س)منادي بزرگ حقيقت"،خراسان، ۱۳۸۲.
- مروت، طيبه،" حضرت زينب(س)پايه گذار انقلاب فرهنگي"، قدس،۱۳۸۲.
- حاتمي، افسانه،"برترين اسوه شكيبايي"، رسالت،۱۳۸۳.
- ............، "عاشوراونقش بي همتاي زينب(س)، هوشمند، شماره۳۴.
- .............. شيوه هاي تبليغ در فرهنگ عاشور
http//www.tebvan.net/monasebat/۸۲/html/moharam-shiveh.html
- پيام آوران عاشورا
http//www.khamenei.ir/fa/views/ashore/ashora۱۱jsp
- زينب كبري(س)شاه بيت غزل عشق وعرفان
http//www.zeinabekobra.com/maghalat/onlain.htm
- حديث عشق دو باب است
http//www.pashtu.irib/hazrat/۲۰zainab.html
- رساندن پيام
http//www.ashoura.com/index۲/maghalat/۶/۳.htm
[۱] http//www.tebvan.net
[۲] http//www.tebvan.net
[۳] http//www.tebvan.net