کد مطلب : ۱۷۷۹
قلب و قلم عاشورایی
اثر استاد «محمود فرشچیان» به روایت استاد «مجید مهرگان»
همیشه انگیزه اصلی برای خلق یک اثر هنری «به صورت نقش برجسته یا تابلو نقاشی یا هر چیز دیگری» موضوعیت یکی از مسائل عمده بوده است؛ یعنی تمام عوامل دیگری که در کشیدن یک نقاشی و همه اینها شرط است و هر کدام یکی از موازنه های ساخت تابلو است همه چیز فدا می شود برای بیان موضوع؛ و آن بیان موضوعی است که در فکر وجان نقاش لانه دارد و از اعتقاداتش سرچشمه می گیردو این اعتقادات دنباله هایی دارد که از تکنیک و روش هایی مدد می گیرد که آن اندیشه را نشان می دهد.
من یکی از مولفه های اصلی در خلق استاد بزرگوارم به نام عصر عاشورا را موضوع می دانم و این موضوع بر می گردد به عمق اعتقاد این انسان مسلمان و دین باور که هیچ گونه ریا و تزویر و تظاهری در این کار وجود ندارد.
دل نقاش
در خلق این اثر هنرمند بزرگ به یک دل آگاهی رسید، یعنی درونش بیدار شد؛ من دقیقا این ارتباطی که از نوک قلم به نوک انگشت و از آنجا به روح ما وصل است را که به یک چشمه اصلی یا اقیانوس نور است و این ارتباط در ساختن این تابلوی بخصوص دقیقا محقق شده و تنها تابلویی است که می توانم انگشت بگذارم و بگویم بدون هیچ تردیدی دل و قلب نقاش عاشق امام حسین(ع) است.
متاسفانه ما در یک دوره سهل انگاری تاریخی متوجه غرب کردند، و حتی اگر فرهنگ و هنر نقاشی غرب را می آمدند به ما می آموختند هم اشکالی نداشت ولی به خاطر جاه طلبی چهار سلطانی که می خواستند چهره واقعا قبیح اینها را شبیه سازی کنند، چون نقاشی ایرانی این شبیه سازی را بلد نبود، یعنی کارشان این نبوده و نص صریح قرآن می گوید این کار خلاف است و گناه است، طبیعت را تکرار کردن و طبیعت زدگی را در تمام شئوناتش محکوم می کند؛ نمی آید زیبایی را محکوم کند، زیبایی را تحسین می کند ولی صورت سازی رانه...
وسعت اثر
ما سالهاست که در رابطه با هنر نقاشی به بیزاهه رفته ایم؛ صد چراغ داشته ایم ولی افتاده ایم در چاله؛ هگل می گوید این جا دروازه تمدن است و ما قدر این زحمات تاریخی را نشناختیم و نمونه و اسوه ای که خداوند برای ما عیان کرده ( استاد فرشچیان ) با آثار بی شمار و به خصوص همان یک اثر که به جان و دل ما رسوخ می کند، آن تفکر عالیه ما نسبت به شهادت عظیم حضرت حسین بن علی(ع) را برای ما واقعا یک طوری این را وسعت می دهد؛ نه یک طوری مثل بعضی که می آیند صحبت می کنند در مورد امام حسین(ع) که آدم دلش برای امام حسین(ع) می سوزد.
امام حسین(ع) دل سوختن ندارد؛. او مستوجب این قضیه بود و خدا هم به او داد، درد بزرگ مال آدمهای بزرگ است و این انسان عظیم آن گونه کشته شد تا دین جدش را به انحراف نبرد.
ترکیب بندی اثر
نوع ترکیب بندی که در این اثر به کار بسته اند خارق العاده است؛ هیچ کدام از شخصیت ها به وضوح برای شما تصویر نشده اند، اسب در مرکز است و شما از دوری و نزدیکی به آن سایر شخصیت ها برایتان قابل تشخیص می شوند؛ مثلا خود به خود احساس می کنید که این خانمی که پای اسب را گرفته، حضرت زینب(س) است و به همین ترتیب سایر شخصیتها را به ترتیب نزدیکی به امام حسین(ع) دور و نزدیک کشیده است .... به واسطه انتساب این اسب به همان فرد مقدس ....
واقع نمایی اثر
اگر بخواهیم کمی درباره دیگر ویژگی های این اثر صحبت کنم حتما یکی از برجسته ترین خصوصیاتش دقت تحسین برانگیز استاد در کمال واقع نمایی جزئیات مکانی حادثه است بدین معنا که همانند یک طراح صحنه بسیار چیره دست در طراحی جزئیات آلات و ادوات و پوشش، کمال دقت و تبحر به کار گرفته شده سالها پیش وقتی در موزه استانبول آلات و ادوات قدیمی دوران اسلامی را نگاه می کردم و در دل استاد فرشچیان را تحسین می کردم که اولا با چه هوش و پشتکاری به چنین شناخت دقیقی از ابزار و پوشش آن زمانه آگاهی کسب کرده و ثانیا چه حافظه قوی ای که با بایگانی تصویری در ذهن خود، از هر چیزی در هر جائی که باید استفاده کرده .... این که تزئینات بر روی سپر امام و یا نقوشی که برای تزئین اسب به کار برده اند در نهایت استادی است چه از حیث طراحی و چه از حیث استناد تاریخی ....